

از مهم ترین و مؤثرترین روش هاي پیامبر اکرم (ص)استفاده از این روش بوده است؛ زیرا با این روش، هم براي افراد جاذبه ایجاد می کرد و هم انگیزه آن ها را افزایش می داد. اگر پیامبر اکرم روش را پی نمی گرفت، اعراب بادیه نشین به گردش جمع نمی شدند تا به تربیت و فرهنگ دین پناه آورند.
تربیت دینی و نهادینه کردن آموزه های دینی در کودکان و نوجوانان سبب مصونیت آنان از آسیب های اخلاقی و اجتماعی می شود. چرا که دلیل بروز بسیاری از رفتارهای ناهنجار، نداشتن تربیت دینی و اخلاقی است. در نظام تربیتی اسلام، آغاز تعلیم و تربیت با روش شناسی و بررسی شیوه های صحیح تربیتی، جایگاه ویژه ای دارد. درخت پرثمر تربیت آنگاه به بار می نشیند که نظریه های تربیتی در قالب شیوه های صحیح و درست به اجرا درآید. والدین و مربیان اگر بخواهند کودکان را با حجاب آشنا و در وجود آنان نهادینه سازند، باید ازکودکی و نوجوانی شروع کنند. زیرا روح آنان در این زمان انعطاف پذیری زیادی دارد و هرچه بزرگ تر شود، از این انعطاف کاسته می شود. شهید مطهری به نقل از مولوی در این مورد که هر چه انسان بزرگ تر می شود، صفات او قویتر و ریشه دارتر می گردد، می گوید: «مردی خاری در معبر کاشت و مردم از این بوته خار در رنج بودند. او قول داد که سال دیگر آن را بکند. سال بعد کار را به سال بعد واگذارد و سال های بعد نیز به همین گونه عمل کرد. درخت سال به سال ریشه دارتر و خارکن ضعیف تر می شد. میان رشد درخت و توان خارکن نسبت معکوس برقرار بود. حالات انسان نیز مانند خار و خارکن است؛ صفات، روز به روز در انسان ریشه دارتر می شود و اراده انسان را ضعیف تر می کند.»(۱) بنابراین قدرت جوان در اصلاح نفس خود، از پیر بیشتر است.(۲)
بر این اساس، می توان یکی از دلایل مهم آسیب های فردی و اجتماعی آینده افراد را بی توجهی و غفلت در تربیت دینی در دوره کودکی و نوجوانی دانست؛ با این استدلال که حضرت علی درباره تربیت پذیر بودن کودک و نوجوان به امام حسن(ع) می فرماید: «قلب نونهال مانند زمین خالی است که هر تخمی را در آن افشانده شود، می پذیرد.»(۳) حال، برای شروع چه باید کرد؟ از چه روش هایی می توان استفاده کرد؟ مؤثرترین روش ها و عوامل کدام اند؟ پاسخ به این پرسش ها، موضوع و محتوای این نوشتار می باشد.
روش های نهادینه سازی حجاب و عفاف
۱- روش تشویق
یکی از روش های بسیار مؤثر در نهادینه کردن حجاب و عفاف در کودکان، تشویق است. تشویق، شیوه ای مناسب برای دادن انگیزه به سوی کارهای مثبت می باشد و کودک و نوجوان را به انجام رفتار نیک ترغیب می کند.
◄مقصود از تشویق، پاسخ مثبت در برابر رفتار مطلوب کودک است که آن را به صورت ابراز مهرورزی، واگذاری مسؤلیت مناسب به کودک، دادن پاداش و… می توان نشان داد.
◄تنبیه، نقطه مقابل تشویق است. مقصود از تنبیه پاسخ منفی به رفتار نامطلوب کودک است که با نگاه سرد به کودک هنگام عمل منفی، روی برگرداندن از او، بی اعتنایی به کودک هنگام انجام عمل نامطلوب، تغییر چهره، محروم کردن کودک از چیزهایی که دوست دارد، جریمه کردن و… می توان آن را ابراز کرد.(۴)
نکته هایی درباره تشویق و تنبیه
برای جلوگیری از زیان ها و خطرات تنبیه که ممکن است برای کودک داشته باشد، رعایت این نکات اهمیت دارد: الف) باید عمل مثلا حجاب و عفاف را تحسین کرد، نه کودک را؛ یعنی باید او را متوجه کنیم که آنچه ارزشمند است، عمل و صفت اوست. ب) تشویق باید به جا و به موقع و متناسب با نوع رفتار باشد و روحیه شخص در انتخاب شکل آن زبانی، رفتاری، مالی، معنوی و.. در نظر گرفته شود.
ج) تشویق باید به اندازه و معقول باشد و از حد تجاوز نکند؛ زیرا در این صورت موجب غرور شخص می شود، کمتر از اندازه نیز نباید باشد؛ زیرا نتیجه مطلوب خود را از دست می دهد.
د) تشویق وسیله ایجاد انگیزه است. بنابراین، نباید به صورت هدف درآید و تمام ذهن و فکر کودک را به خود مشغول سازد؛ زیرا در این صورت، نقش بازنده پیدا می کند.
ه)هنگام تشویق باید علت آن را به کودک بگویید و این عمل باید به گونه ای باشد که او خود را مستحق آن ببیند و آن را در درون تأیید کند. تشویق در جمع اثر بیشتری دارد.
در مورد تنبیه نیز باید به نکات مهمی توجه نمود که رعایت آن ها در ترغیب کودکان و نوجوانان برای حفظ حجاب موثر است؛این نکات عبارتند از:
الف) تنبیه، از آخرین گزینه های تربیت است. بنابراین، بهتر این است که پس از سایر روش های تربیتی به کار گرفته شود. باید هدف تنبیه، تربیت فرزند باشد نه تخلیه روانی مربی یا والدین. ب ) تنبیه کردن به صورت اخم، قهر کوتاه مدت و یا گرفتن امکانات به صورت منطقی باشد و از تنبیه بدنی خودداری شود.
ج) تنبیه باید به گونه ای باشد که کودک به اشتباه خود پی ببرد، نه اینکه باعث به وجود آمدن عقده های درونی در آنان شود.
ه) تنبیه نباید باعث سرخوردگی کودک شود.
۲_روش الگویی
یکی از شیوه های مؤثر در نهادینه کردن حجاب و عفاف، روش الگویی است. به طور طبیعی تربیت ابتدایی انسان با روش الگویی شکل می گیرد، کودک در چند سال نخست زندگی، همه کارهایش را از اطرافیان که در درجه اول، پدر و مادر اویند، الگوبرداری می کند، با تقلید از آنان رشد می کند و ساختار تربیتی کودک، نقش زیادی دارد. کودک، مقلد خوبی است و به آسانی و بدون هیچ زحمت و مشقتی و فقط از راه تقلید، می آموزد. او می بیند، می شنود و پس از مدتی تکرار می کند. برخی پژوهش ها نشان داده است که در سن شش سالگی پسران از پدران تقلید می کنند و دختران از مادران.
کودک در مسیر رشد، از افراد بسیاری الگو می پذیرد و از دیده ها و شنیده های خود تأثیر می گیرد، تأثیرپذیری از والدین بیش از همه اهمیت دارد که این تأثیرپذیری تا نوجوانی نیز تداوم دارد. بر این اساس، وظیفه پدر و مادر در این دوران بسیار سنگین است و باید به فرزندان فرصت بدهند تا از اخلاق و رفتار خوب آنان الگو بگیرند. اگر سخن ناروا خوب نیست، نباید در حضور فرزندان اینگونه سخنان گفته شود، اگر از آنان انتظار کار خوب دارند، باید در کارهای نیک پیشقدم باشند و اگر می خواهند فرزندشان نماز اول وقت بخواند، خود باید چنین کنند. والدین باید به گونه ای عمل کنند که فرزندان به آنان دید مثبت داشته باشند.(۵) بنابراین، اولیا و مربیان همواره این نکته را در نظر داشته باشند که با رفتار و گفتار درست خود می توانند الگوی شایسته ای برای فرزندان خود باشند و از این راه، فرزندان را به پیروی از رفتار مطلوب خود بخوانند.
مسئولیت الگوها
با توجه به نقش خطیر الگوها، مسئولیتی بس سنگین نیز متوجه آن هاست. والدین و مربیان زمانی می توانند از روش الگویی استفاده کنند و نتیجه بگیرند که این موارد را رعایت کنند.
◄الف) والدین پیش از توصیه به ارزش های دینی، باید خود در این کار پیشتاز باشند. امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید: «هر که خود را پیشوای مردم سازد، باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خویش بپردازد و باید تربیت کردنش پیش از آن که با زبانش باشد، با سیرت و رفتارش باشد و آن که خود را تعلیم دهد و تربیت کند شایسته تر به تعظیم است از آن که دیگری را تعلیم دهد و تربیت کند.»(۶) ◄ب) مربیان و والدین تلاش کنند به صورت عملی و رفتاری، کودکان را به مسایل دینی دعوت کنند. امام صادق می فرماید: «مردم را با رفتار خویش به حق دعوت کنید نه با زبان خویش»(۷)
والدین می توانند با ابتکار عمل از الگوهای غیرجاندار برای کودکان و نوجوانان، الگوهای هدفمند و معنادار بسازند. برای مثال، وقتی برای کودک خود عروسک می خرند، چادر یا مانتو زیبا و جذابی هم برای عروسک بخرند.
◄ج) والدین همواره باید مراقب باشند که گفتار و رفتار دوگانه نداشته باشند.
◄د) اشتیاق مربیان و والدین در انجام مسایل دینی باید نسبت به کودکان و نوجوانان بیشتر باشد. فریده مصطفوی، فرزند حضرت امام خمینی(ره) در خاطرات خود می گوید: «امام ما را مقید می کردند گناه نکنیم و مودب به آداب اسلامی باشیم و به خصوص مقید بودند ما حجاب شرعی را حفظ کنیم و در منزل حق هیچ گونه گناهی از جمله غیبت، دروغ، بی احترامی به بزرگ ترها و توهین به مسلمانان را نداشتیم. ما عملا این درس ها را از امام آموخته بودیم و با این شیوه و روش بود که ما ارزش های اسلامی را فرا گرفتیم و از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما الگو بودند، چون وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم که خودشان آن کار را انجام نمی دهند، برای خانواده الگوی بسیار خوبی بودند.»(۸)
◄ه) با توجه به اینکه محیط ها و گرو ه های همسن تأثیر زیادی بر یکدیگر می گذارند؛ بهتر است والدین و مربیان با آگاهی از نگرش این گروه ها، آمادگی ذهنی و رفتاری فرزند خود را تقویت نمایند.
۳_روش محبت
یکی از ابزارهای تربیتی که می تواند ما را در نهادینه کردن عفاف و حجاب در فرزندان یاری کند، محبت است که اثر آن بر روی فرد تربیت شونده عمیق و درازمدت می باشد. در این مدت، والدین می توانند نظریات تربیتی خود را به فرزند القا کنند و تغییر رفتار را در آنان مشاهده نماید. در دین اسلام، محبت اساس و رکن جذب و هدایت است. ادیان الهی از محبت، به دل ها رسوخ کرده و راسخ می مانند. از مهم ترین و مؤثرترین روش های پیامبر اکرم (ص)استفاده از این روش بوده است؛ زیرا با این روش، هم برای افراد جاذبه ایجاد می کرد و هم انگیزه آن ها را افزایش می داد. اگر پیامبر اکرم روش را پی نمی گرفت، اعراب بادیه نشین به گردش جمع نمی شدند تا به تربیت و فرهنگ دین پناه آورند. حضرت علی درباره اهمیت و تأثیر این روش می فرماید: «دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم می آورد.»(۹)
نیروی محبت از نظر تربیتی، نیروی عظیم و کارساز است و بهترین تربیت آن است که بدین روش تحقق یابد؛ زیرا محبت با فطرت و سرشت آدمی سازگاری زیادی دارد و پذیرش، درونی و بدون هیچ تحمیلی است. ضرورت و اهمیت به کارگیری روش محبت از این رو است که محبت، اطاعت آور است و سبب همسانی و همراهی فرزند با والدین و مربی می شود.
از حضرت علی نقل شده است که: «از رسول خدا (ص) درباره سنت و روش آن حضرت پرسیدم، فرمود: محبت، بنیاد و اساس(روش و سنت) من است.»(۱۰)
درونی شدن حجاب و عفاف در کودکان
میان محبت و اطاعت رابطه ای قوی وجود دارد؛ با ظهور محبت همرنگی و اطاعت پیدا می شود. محبت هر کسی که در دل آدمی بنشیند، مطیع و پیرو او می شود و از خواست او سرپیچی نمی کند. تا جایی که گفته اند: «انسان بنده احسان و محبت است.»(۱۱)
اگر والدین و مربیان بین کودکان و نوجوانان رابطه ای همراه با مهر و محبت برقرار کنند، بین خود و کودک، حوزه ای عاطفی ایجاد خواهند کرد که توجه کودک جلب می شود. در این هنگام در برابر دستورها و راهنمایی ها پاسخ های مثبتی از خود نشان می دهد و در صورت دوام این رابطه، آموزه های دینی حجاب و عفاف در کودک و نوجوان به صورت ارزش درمی آید و در او نهادینه می شود.
ژان ژاک روسو در کتاب امیلدر این باره می گوید: «کودک دارای شخصیت مستقلی است. او نباید به طور آشکار و جابرانه تحت فرمان قرار گیرد. پدر و مادر باید با او مانند دوست و موافق باشند و یا لااقل نباید بدانند که تحت فرمان قرار گرفته است و بایستی فرمان او را بپذیرد. فرزندان نباید فکر کنند که پدران و مادران به آنان دستور می دهند. فرمان اگر دوستانه باشد، کودکان با والدینشان دوست می شوند. در واقع محبت نیاز مستمر و همیشگی کودک است و همواره باید کودک را با محبت کردن همراه خود کرد.»
بر این اساس، می توان گفت نگرش مثبت فرزندان به مذهب و امور دینی، ریشه در مهرورزی و محبت والدین دارد. آنان می توانند محیطی آکنده از مهر و محبت بر پاکنند و در ذهن کودک تجربه خوشایندی از عفاف و حجاب ایجاد نمایند. محبت ورزی نیز شرایطی دارد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
◄الف)محبت به کودک باید راستین باشد.
◄ب)محبت را باید از دل به زبان آورد تا فرزند آن را لمس کند. ممکن است پدر و مادری فرزند خود را دوست داشته باشند، ولی اظهار نکنند این محبت تأثیر چندانی ندارد.
◄ج) محبت به فرزندان باید یکسان و عادلانه باشد.
◄د) محبت نباید مانع امر و نهی گردد.
◄ه)محبت به کودک باید معقول و به اندازه صورت گیرد.
۴_روش قصه گویی
یکی از ابزار تعلیم و تربیت، داستان است. شواهد تاریخی نشان می دهد که داستان و قصه، وسیله ای رایج و عمومی در بین همه اقوام و ملل بوده است و در هر دوره، نقالانی حرفه ای در مجامع عمومی، قصه می گفتند. یونانیان قدیم فرزندان خود را از کوچکی به حفظ داستان های «ایلیاد و ادیسه» وادار می کردند و بسیاری از ادیبان، نویسندگان، فیلسوفان و عالمان اخلاق که به قدرت قصه آگاه بوده اند، باورهای خود را در این قالب بیان کرده اند. افلاطون، ارزش و اهمیت داستان ها و افسانه ها را در تربیت کودک دریافته است و می گوید: «پس باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایاتی را که پذیرفته ایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به وسیله حکایت حاصل می کند، به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آن ها به وسیله ورزش پیدا می کند.»(۱۲)
اهمیت قصه در قرآن
قصه در قرآن، بازگو کردن سرگذشتی است که از واقعیات عینی زندگی بشر حکایت دارد تا برای آیندگان عبرت باشد. قرآن، خودش را منبع داستان معرفی می نماید و می گوید:
«و هر یک از سرگذشت های پیامبران(خود)را که بر تو حکایت می کنیم، چیزی است که دلت را بدان استوار می گردانیم، و در این ها حدیث برای تو آمده، و برای مومنان اندرز و تذکری است.»(۱۳)
آیات قرآن نشان می دهد که اهداف قصه های قرآن در محورهای زیر خلاصه می شود:
◄الف) تربیت و آموزش از طریق القاء غیرمستقیم؛
◄ب) عبرت و اندیشیدن؛
◄ج) بیان حقایق و احیای تفکر دینی صحیح بر مبنای زدودن خرافات؛
◄د) شاهد صدق نبوت و ایجاد زمینه گسترش دعوت؛
◄ه) آرامش خاطر پیامبر و امیدآفرینی در دل های مؤمنین با نوید موفقیت.
تأثیرگذاری داستان بر انسان
قصه غیرمستقیم در ژرفای روح کودک و نوجوان تأثیر می گذارد. داستان نویس و قصه گو، ضمن بیان وقایع مهم اقوام، ملل و شخصیت های مهم تاریخ، روح خواننده و شنونده را همراه خویش تا عمق تاریخ می برد و الگوهایی را نشانش می دهد تا از گفتار و رفتارشان سرمشق بگیرد و پیروی کند. تأثیرگزاری قصه و داستان، غیرمستقیم و نادیدنی است؛ به طور غیرمستقیم راه را نشان می دهد و هدایت می کند، عبرت می دهد، موعظه می کند، تشویق می نماید و امیدوار می کند. شنیدن قصه از کارهای مورد علاقه کودکان و نوجوانان است. آن ها با هیجان زیاد به داستان گوش می دهند و خود را در اختیار قصه گو قرار می دهند و تأثیر لازم را از او می پذیرند. قصه، نه فقط پیام های مفیدی برای کودک دارد، بلکه اگر جذاب و مناسب، طراحی و بیان شود، کودک و نوجوان می کوشد خود را با شخصیت های آن قصه همانند سازد. (۱۴)
والدین و مربیان می توانند با بیان داستان های مربوط به امام زمان(عج) و یاورانش، زمینه رشد و شناخت کودک را فراهم سازند، با قصه های آموزنده و جذاب به ساخت الگوی معنوی ذهنی آنان بپردازند و زمینه علاقه و انگیزه آنان را در انجام مسایل معنوی فراهم آورند. در این صورت، نوعی اشتیاق در او ایجاد می شود و در نتیجه کودک و نوجوان از انجام اعمال دینی احساس رضایت می کند که این رضایت باعث درونی شدن عمل اخلاقی در وجودش می شود.
منبع: شیوه های مؤثر نهادینه کردن حجاب در کودکان و نوجوانان_ حسن خلجی
پی نوشت
۱_مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام،قم، انتشارات صدرا، ۱۳۷۱ ، صص ۷۹ و ۸۰
۲_ همان
۳_نهج البلاغه. نامه ۳۱
۴_محمد بهشتی، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت، ج ۲، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۹، ص ۲۴۰
۵_جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات نماز و خانواده، ج ۱و ۲، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۸۶ ،ص ۲۳۴
۶_غررالحکم، حدیث ۷۰۱۶
۷_ قرب الاسناد، تهران، انتشارات نینوا، ص ۳۷
۸_ فریده مصطفوی، «برداشت هایی از سیره امام خمینی» پیام زن، خرداد ۱۳۷۱ ، شماره ۳
۹_ همان، حکمت ۲۱۱
۱۰_ المستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، ج ۱۱ ،ص ۱۷۳
۱۱_شرح غرر الحکم، ج ۷،ص ۶۹
۱۲_آرای مربیان بزرگ مسلمان درباره تربیت کودک، ص ۱۲۳
۱۳_ سوره هود، آیه۱۲۰
۱۴_ مجموعه مقالات نماز و خانواده، ج ۱،ص ۲۴۹
باحجاب