

و من وصيه له عليه السلام [5] کان يکتبها ان يستعمله علي الصدقات قال الشريف : و انما ذکرنا هنا جملا ليعلم بها انه عليه السلام کان يقيم عماد الحق ، و يشرع امثله العدل ، في صغير الامور و کبيرها و دقيقها و جليلها [6] انطلق علي تقوي الله وحده لا شريک له ، و لا تروعن مسلما [7] و لا تجتازن عليه کارها ، و لا تاخذن منه اکثر من حق الله في ماله ، [8] فاذا قدمت علي الحي فانزل بمائهم من غير ان تخالط ابياتهم ، [9] ثم امض اليهم بالسکينه والوقار ، حتي تقوم بينهم فتسلم عليهم ، [10] و لا تخدج بالتحيه لهم ، ثم تقول : عباد الله ، ارسلني اليکم ولي الله و خليفته ، [11] لاخذ منکم حق الله في اموالکم ، فهل لله في اموالکم من حق فتؤدوه الي وليه [12] فان قال قائل : لا فلا تراجعه ، [13] و ان انعم لک منعم فانطلق معه من غير ان تخيفه او توعده او تعسفه او ترهقه [1] فخذ ما اعطاک من ذهب او فضه ، فان کان له ماشيه او ابل فلا تدخلها الا باذنه [2] فان اکثرها له ، فاذا اتيتها فلا تدخل عليها دخول متسلط عليه و لا عنيف به [3] و لا تنفرن بهيمه و لا تفزعنها ، و لا تسوءن صاحبها فيها ، [4] واصدع المال صدعين ثم خيره ، فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره [5] ثم اصدع الباقي صدعين ، ثم خيره ، فاذا اختار فلا تعرضن لما اختاره [6] فلا تزال کذلک حتي يبقي ما فيه وفاء لحق الله في ماله ، فاقبض حق الله منه [7] فان استقالک فاقله ، ثم اخلطهما ثم اصنع مثل الذي صنعت اولا [8] حتي تاخذ حق الله في ماله و لا تاخذن عودا و لا هرمه و لا مکسوره و لا مهلوسه ، و ذات عوار ، [9] و لا تامنن عليها الا من تثق بدينه ، رافقا بمال المسلمين [10] حتي يوصله الي وليهم فيقسمه بينهم ، [11] و لا توکل بها الا ناصحا شفيقا و امينا حفيظا ، غير معنف و لا مجحف ، [12] و لا ملغب و لا متعب ثم احدر الينا ما اجتمع عندک [13] نصيره حيث امر الله به ، فاذا اخذها امينک فاوعز اليه الا يحول بين ناقه و بين فصيلها ، [14] و لا يمصر لبنها فيضر ذلک بولدها ، [15] و لا يجهدنها رکوبا ، وليعدل بين صواحباتها في ذلک و بينها ، [16] و ليرفه علي اللاغب ، وليستان بالنقب و الضالع [17] وليوردها ما تمر به من الغدر ، [18] و لا يعدل بها عن نبت الارض الي جواد الطرق ، وليروحها في الساعات ، [1] وليمهلها عند النطاف والاعشاب حتي تاتينا باذن الله بدنا منقيات ، [2] غير متعبات و لا مجهودات ، لنقسمها علي کتاب الله و سنه نبيه صلي الله عليه و آله [3] فان ذلک اعظم لاجرک ، و اقرب لرشدک ، ان شاء الله
ترجمه
[5] از سفارشهاي امام عليه السلام به افرادي که مامور جمع آوري زکات ازطرف او مي شدند . شريف رضيمي گويد : ما قسمتي از اين وصيت را در اينجا آورديم تا معلوم گردد امام [ ع ] همواره ارکان حق را بپامي داشت و فرمان به عدل را صادر مي کرد در کارهاي کوچک يا بزرگ پرارزش يا کم ارزش . [6] با تقوا و احساس مسک وليت در برابر خداوند يکتا و بي شريک حرکت کن و در اين راه هيچ مسلماني را مترسان [7] و بر سرزمين او ناخشنود مگذر بيش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگير [8] پس آنگاه که به آبادي قبائل رسيدي در کنار آب فرود آيو داخل خانه هاشان مشو [9] سپس با آرامش و وقار به سوي آنان برو تا در ميان آنها قرار گيري به آنها سلام کن [10] و از اظهار تحيت بخل مورز پس از آن به آنان مي گوئي اي بندگان خدا مرا ولي خدا و خليفه اش به سوي شما فرستاده [11] تا حق خدا را که در اموالتان است بگيرم آيا در اموال شما حقي از خدا هست که آنرا به نماينده اش بپردازيد ؟ [12] اگر کسي گفت نه ديگر به او مراجعه مکن [13] و اگر کسي پاسخ داد بلي همراهش برو اما نه اينکه او را بترسانييا تهديد کني. يا او را به کار مشکليمکلف سازي[1] هر چه از طلا يا نقره به تو داد بستان و اگر دارايگوسفند يا شتر بود بدون اذن او داخل آن مشو [2] زيرا بيشتر آنها از آن او است و آنگاه که داخل شدي همچون شخص مسلط و سختگير رفتار مکن [3] حيوانيرا فرار مده و ناراحت مساز و در ميان آنها صاحبش را ناراحت مکن [4] [ به هنگام گرفتن حق خدا ] : حيوانات را دو قسمت کن و صاحبش را مخير ساز که يک قسمت را انتخاب کند و در انتخابش به او اعتراض مکن [5] بعد قسمت باقيمانده را دو نيمه کن و ويرا مخير ساز يکيرا انتخاب کند باز هم به او در اين گزينش خرده مگير [6] به همين گونه تقسيم کن تا آنجا که باقيمانده به اندازه حق خداوند باشد آن را بگير . [7] [ باز هم مواظب باش ] اگر از اين تقسيم پشيمان بود و خواست از نو تقسيم نمائيقبول کن و حيوانات را به هم مخلوط نما و همچون گذشته آنها را تقسيم کن [8] تا حق خداوند باقيبماند و آن را بگيري .[فراموش مکن ] حيوانات پير و دست و پا شکسته و بيمار و معيوب را به عنوان زکات نپذير [9] و آنها را به غير از کسيکه به دينش اطمينان داريو نسبت به اموال مسلمانان دلسوز است مسپار [10] تا آن را به پيشوايمسلمين برساند و در ميان آنها تقسيم کند . [11] چوپانيگوسفندان و شتران را جز به شخص خيرخواه و مهربان و امين و حافظ که نه سختگير است و نه اجحاف گر [12] نه تند مي راند و نه حيوانات را خسته ميکند مسپار . سپس هر چه جمع آوريکرديفورا به سويما روانه ساز [13] تا آنها را در مصارفيکه خداوند فرمان داده است مصرف کنيم و آنگاه که آن را به دست امين خود برايرساندن به مرکز سپرديبه او سفارش کن که بين شتر و نوزادش جدائينيفکند [14] و شير آن را ندوشد که به بچه اش زيان وارد شود [15] و در سوارشدن بر شتران عدالت را مراعات کند [16] و نيز مراعات شتر خسته و يا زخميکه سواري دادن برايش مشکل است بنمايد [17] آنها را به غدير آب ببرد [18] و از کناره هاي جاده علف دار بدرون جاده بي گياه منحرف نسازد و ساعاتي استراحتشان بدهد 000 [1] و آنگاه که به آب و علفزار مي رسد مهلت دهد آب بنوشند و علف بخورند تا هنگاميکه به ما مي رسند به اذن خدا فربه و سر حال باشند [2] نه خسته و کوفته تا آنها را طبق کتاب خدا و سنت پيامبرش تقسيم کنيم . [3] اين برنامه باعث بزرگيپاداش و هدايت تو خواهد بود . انشاءالله