
و من کتاب له عليه السلام [4] الي معاويه [5] فاتق الله فيما لديک ، و انظر في حقه عليک ، و ارجع الي معرفه ما لاتعذر بجهالته ، [6] فان للطاعه اعلاما واضحه ، وسبلا نيره ، و محجه نهجه ، و غايه مطلبه [7] يردها الاکياس ، و يخالفها الانکاس ، [8] من نکب عنها جار عن الحق ، [9] و خبط في التيه و غير الله نعمته ، احل به نقمته فنفسک نفسک [10] فقد بين الله لک سبيلک ، و حيث تناهت بک امورک ، [11] فقد اجريت الي غايه خسر ، و محله کفر ، فاان نفسک قد اولجتک شرا ، [12] و اقحمتک غيا و اوردتک المهالک ، و اوعرت عليک المسالک
ترجمه
[4] از نامه هاي امام عليه السلام به معاويه [5] از خداوند در مورد آنچه دراختيار داري بترس و در حقوق خداوند بر خود نظر کن از معرفت و شناسائي چيزيکه در ندانستن آن معذور نيستي خود داريمکن [6] اطاعت نشانه ها يواضح راههائي نوراني طرق واسع و آشکار و سرانجام خواستني دارد . [7] هوشمندان در اين راه گام مي نهند و فرومايگان و نابخردان خويش را از آن منحرف مي سازند . [8] کسيکه از آن روي برتابد از حق رو برتافته [9] و در بيابان حيرت و سرگرداني افتاده است . خدا نعمتش را از او مي گيرد و بلايش را بر او مي فرستد . زنهار زنهار خويشتن را نگاهدار [10] که خداوند راهيرا که بايد بروي برايت روشن ساخته از اين بترس که زندگيت پايان گيرد [11] در حاليکه بسويعاقبت تلخ و زيانبار و منزلگاه کفر مي روي خواسته هاي دلت تو را در درون شر داخل ساخته [12] و در پرتگاه ضلالت و گمراهي انداخته اند در مهلکه ها ترا وارد نموده و راهها را بر تو سخت فرو بسته اند