

و من کتاب له عليه السلام [11] الي عمرو بن العاص [12] فانک قد جعلت دينک تبعا لدنيا امري ء ظاهر غيه ، مهتوک ستره ، [13] يشين الکريم بمجلسه ، و يسفحه الحليم بخلطته ، فاتبعت اثره ، [14] و طلبت فضله ، اتباع الکلب للضرغام يلوذ بمخالبه ، [15] و ينتظر ما يلقي اليه من فضل فريسته ، فاذهبت دنياک و آخرتک [1] و لو بالحق اخذت ادرکت ما طلبت فان يمکني الله منک و من ابن ابي سفيان اجز کما بما قدمتما ، [2] و ان تعجزا و تبقيا فما امامکما شر لکما ، و السلام
ترجمه
[11] از نامه هاي امام عليه السلام به عمر و عاص [12] تو دين خود را تابع کسي قرار داده اي که گمراهي و ضلالتش آشکار است و پرده اش دريده [13] افراد با شخصيت و بزرگوار در همنشيني با او ل که دار مي شوند و انسان حليم و عاقل با معاشرت با او به سفاهت و ناداني مي گرايد . [14] تو گام به جاي قدم او گذاشتي و بخشش او را خواستار گرديدي همچون سگي که به دنبال شيري برود به چنگال او متکي شده [15] و منتظر قسمتهاي اضافي شکارش باشد که به سوي او اندازد [ تو با اين کار ] دنيا و آخرتت را تباه کرده اي [1] در حاليکه اگر به حق مي پيوستي آنچه مي خواستي به آن مي رسيدي. [ چرا که استعداد کافي داري] اگر خداوند به من امکان دهد و دستم به تو و پسر ابوسفيان برسد کيفر آنچه انجام داده ايد به شما خواهم داد . [2] اما اگر حوادث به صورتي پيش آمد که من آن قدرت را نيافتم و شما باقيمانديد آنچه در پيش داريد و در سراي آخرت براي شما مهيا شده بدتر است . والسلام