

و من کتاب له عليه السلام [2] الي امراء البلاد في معني الصلاه [3] امابعد ، فصلوا بالناس الظهر حتي تفي ء الشمس من مربض العنز ، [4] و صلوا بهم العصر و الشمس بيضاء حيه في عضو من النهار [5] حين يسار فيها فرسخان ، و صلوا بهم المغرب حين يفطر الصائم ، [6] و يدفع الحاج الي مني و صلوا بهم العشاء حين يتواري الشفق الي ثلث الليل ، [7] و صلوا بهم الغداه و الرجل يعرف وجه صاحبه ، [8] و صلوا بهم صلاه اضعفهم ، و لا تکونوا فتانين
ترجمه
[2] از نامه هاي امام عليه السلام به فرمانداران شهرها درباره معني نماز[3] اما بعد نماز ظهر را تا هنگامي که خورشيد به اندازه طول خوابگاه گوسفندي[ از نصف النهار ] گذشته باشد با مردم بخوانيد . [4] و نماز عصر را هنگامي برايشان به جا آوريد که خورشيد هنوز کاملا زنده و قسمتي از روز باقي است [5] به گونه ايکه مي توان تا غروب دو فرسخ راه را طيکرد . نماز مغرب را برايشان موقعي انجام دهيد که روزه دار افطار مي کند [6] و حاجي از عرفات [ به جانب مشعرالحرام و از آن جا ] به سوي مني حرکت مي نمايد . و نماز عشاء را از هنگامي که شفق پنهان مي گردد تا يک ثلث از شب با آنان انجام دهيد . [7] [ و اما ] نماز صبح را وقتي بايد برايشان بخوانيد که شخص مي تواند صورت رفيقش را ببيند [8] و او را بشناسد [ اما چگونگي نماز جماعت در زودخواندن و يا طول دادن آن ] بايد مانند نمازي باشد که ناتوان ترين مامومين مي تواند بخواند و هرگز فتنه گر مباشيد [ که با طول دادن نماز و دعاهاي آن افراد را بفريبيد ] .