

مقام دوم در دعايى كه بعد از زيارت هر يك از ائمه عليهم السلام خوانده مىشود سيد بن طاوس رحمة الله عليه فرموده كه مستحب است اين دعا خوانده شود عقب زيارت ائمه عليهم السلام
اَللَّهُمَّ إِنْ كَانَتْ ذُنُوبِي قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِي عِنْدَكَ وَ حَجَبَتْ دُعَائِي عَنْكَ وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ
اى خدا گناهان من آبروى مرا نزد تو سخت فرسوده و حاجب و مانع قبول دعاى من گرديده و ميان من و تو جدايى انداخته است
فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُقْبِلَ عَلَيَّ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ تَنْشُرَ عَلَيَّ رَحْمَتَكَ وَ تُنَزِّلَ عَلَيَّ بَرَكَاتِكَ
پس از تو درخواست مىكنم كه تو به لطف ذات خود به من توجه فرمايى و رحمتت را بر من منتشر و منبسط گردانى و بركاتت را بر من نازل فرمايى
وَ إِنْ كَانَتْ قَدْ مَنَعَتْ أَنْ تَرْفَعَ لِي إِلَيْكَ صَوْتاً أَوْ تَغْفِرَ لِي ذَنْباً أَوْ تَتَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَةٍ مُهْلِكَةٍ
و هر چند گناهانم مانع است كه صداى من بسوى حضرتت بالا رود يا گناهى را از من عفو كنى و يا از خطاى مهلكى درگذرى
فَهَا أَنَا ذَا مُسْتَجِيرٌ بِكَرَمِ وَجْهِكَ وَ عِزِّ جَلاَلِكَ مُتَوَسِّلٌ إِلَيْكَ مُتَقَرِّبٌ إِلَيْكَ بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَيْكَ
پس من اكنون باز به ذات كريم و عزت و جلال تو پناه جسته و توسل به حضرتت و تقرب به درگاهت مىجويم بوسيله بهترين و محبوبترين خلقت پيش تو
وَ أَكْرَمِهِمْ عَلَيْكَ وَ أَوْلاَهُمْ بِكَ وَ أَطْوَعِهِمْ لَكَ وَ أَعْظَمِهِمْ مَنْزِلَةً وَ مَكَاناً عِنْدَكَ مُحَمَّدٍ وَ بِعِتْرَتِهِ الطَّاهِرِينَ
و گراميترين و مخصوصترين بندگان به تو و مطيعترين و بلند مرتبه و عاليمقامترين خلق نزد تو يعنى حضرت محمد (ص) و عترت پاك او
الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَى خَلْقِكَ طَاعَتَهُمْ وَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ
كه پيشوايان هدايت امت و ره يافتگان سوى تواندكه بر خلق اطاعت آنها را واجب فرمودى و خلق را امر به محبت و دوستى آنان فرمودى
وَ جَعَلْتَهُمْ وُلاَةَ الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و آنها را فرمانداران بعد از پيغمبرت صلى الله عليه و آله مقرر فرمودى
يَا مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ بَلَغَ مَجْهُودِي
اى خدايى كه هر جبار سركش معاند با حق را ذليل خواهى كرد و اهل ايمان را عزيز و سرفراز خواهى فرمود رنج و مجاهده من به انتها رسيده
فَهَبْ لِي نَفْسِيَ السَّاعَةَ وَ رَحْمَةً مِنْكَ تَمُنُّ بِهَا عَلَيَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
پس در حق من رحمت خاصت را موهبت فرما و به آن رحمت بر من منت گذار اى مهربانترين مهربانان عالم
پس ضريح را ببوس و هر دو طرف رو را بر ضريح بگذار و بگو
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مَشْهَدٌ لاَ يَرْجُو مَنْ فَاتَتْهُ فِيهِ رَحْمَتُكَ أَنْ يَنَالَهَا فِي غَيْرِهِ وَ لاَ أَحَدٌ أَشْقَى مِنِ امْرِئٍ قَصَدَهُ مُؤَمِّلاً فَآبَ عَنْهُ خَائِباً
اى خدا اين مشهد و حرم مبارك مقام شريفى است كه هر كس رحمت و لطف تو از او در اينجا فوت شود در غير اينجا اميد به نايل شدن رحمتت ندارد و هيچكس از آنكس كه به اميد و آرزويى قصد اين درگاه كرده و از آرزو و اميد خود محروم باز گردد شقىتر و بدبختتر نخواهد بود
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الْإِيَابِ وَ خَيْبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ الْمُنَاقَشَةِ عِنْدَ الْحِسَابِ
پروردگارا من به حضرتت پناه مىبرم از اينكه در روز بازگشت و تحول از دنيا به آخرت از كرمت محروم شوم و در حسابم مناقشه و سختگيرى شود
وَ حَاشَاكَ يَا رَبِّ أَنْ تَقْرِنَ طَاعَةَ وَلِيِّكَ بِطَاعَتِكَ وَ مُوَالاَتَهُ بِمُوَالاَتِكَ
و حاشا از كرمت اى پروردگار من كه طاعتت را به طاعت ولى خود ائمه طاهرين مقرون سازى و محبت خود را به محبت
وَ مَعْصِيَتَهُ بِمَعْصِيَتِكَ ثُمَّ تُؤْيِسَ زَائِرَهُ وَ الْمُتَحَمِّلَ مِنْ بُعْدِ الْبِلاَدِ إِلَى قَبْرِهِ
و معصيتت را به معصيت او و با وجود آن زوارى كه از شهر و ديار دور تحمل رنجها كرده تا به زيارت قبر شريف او نايل گرديده تو او را مأيوس و نااميد برگردانى
وَ عِزَّتِكَ يَا رَبِّ لاَ يَنْعَقِدُ عَلَى ذَلِكَ ضَمِيرِي إِذْ كَانَتِ الْقُلُوبُ إِلَيْكَ بِالْجَمِيلِ تُشِيرُ
هرگز باطنم بر اين عقيدت نيست زيرا دلها به درگاه حضرتت به نيكويى اشاره كنند
پس نماز زيارت كن و چون خواهى وداع كنى و برگردى بگو السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنَ الرِّسَالَةِ سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ سَئِمٍ وَ لاَ قَالٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ إلخ و شيخ مفيد نيز اين دعا را نقل كرده و لكن بعد از بالجميل تشير فرموده پس بگو
يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لاَ يَأْتِي عَلَيْهَا إِلاَّ رِضَاكَ
اى ولى خدا ميان من و خداى عز و جل گناهان بسيارى است كه جز خشنودى شما چيزى دفع عذاب آن نكند
فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكَ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكَ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكَ بِطَاعَتِهِ وَ مُوَالاَتَكَ بِمُوَالاَتِهِ
پس تو را قسم مىدهم به حق آن خدايى كه تو را بر سر خود امين گردانيد و امر خلق را به تربيت و رعايت شما گذاشت و طاعت تو را مقرون به طاعت خود گردانيد و دوستى تو را به دوستى خود قرين كرد
تَوَلَّ صَلاَحَ حَالِى مَعَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اجْعَلْ حَظِّي مِنْ زِيَارَتِكَ تَخْلِيطِي بِخَالِصِي زُوَّارِكَ
تو از كرم صلاح حالم را با خداى عز و جل در تصرف و حمايت خود بدار و بهره مرا از ثواب زيارتت به اينكه من با زوار با اخلاص تو باشم قرار ده
الَّذِينَ تَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عِتْقِ رِقَابِهِمْ وَ تَرْغَبُ إِلَيْهِ فِي حُسْنِ ثَوَابِهِمْ
آنهايى كه تو از خداى عز و جل درخواست آزادى آنها را از آتش دوزخ كرده و راغبى به درگاه حق حسن ثواب و سعادت آنان را
وَ هَا أَنَا الْيَوْمَ بِقَبْرِكَ لاَئِذٌ وَ بِحُسْنِ دِفَاعِكَ عَنِّي عَائِذٌ فَتَلاَفَنِي يَا مَوْلاَيَ وَ أَدْرِكْنِي
پس من اكنون در همين روز به قبر مطهرت پناه آوردم و براى دفاع نيكويت از من پناهندهام پس تو اى مولاى من تلافى و تدارك كارم فرما و مرا درياب
وَ اسْأَلِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَمْرِي فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَاماً كَرِيماً وَ جَاهاً عَظِيماً
و از خداى عز و جل در امورم مسئلت فرما زيرا تو را نزد خدا مقام كرامت و رتبه عظيم است
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
درود و تحيت و سلام خاص خدا بر تو باد.
مقام اول در زيارت دو امام معصوم حضرت امام على نقى و حضرت امام حسن عسكرى صلوات الله عليهما چون وارد شدى به سر من راى إن شاء الله و خواستى زيارت كنى آن دو امام همام عليهما السلام را پس غسل كن و بعد از رعايت آداب دخول حرمهاى شريفه با تأنى و وقار روانه شو تا به در حرم مطهر و اذن دخول عمومى را كه در اوايل اين باب ذكر شد بخوان پس داخل حرم شو و زيارت كن آن دو بزرگوار را به اين الفاظ كه اصح زيارات است
السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا يَا وَلِيَّيِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا يَا حُجَّتَيِ اللَّهِ
سلام بر شما اى دو امام ولى خدا سلام بر شما اى دو حجت خدا
السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا يَا نُورَيِ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا يَا مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِي شَأْنِكُمَا
سلام بر شما اى دو نور حق در ظلمات زمين سلام بر شما اى دو بزرگوار اى كسانى كه در شأن شما بداء حاصل شد
أَتَيْتُكُمَا زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكُمَا مُعَادِياً لِأَعْدَائِكُمَا مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكُمَا
من به زيارت شما دو بزرگوار آمدم در صورتى كه به مقام امامت و خلافت شما عارف هستم و با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم
مُؤْمِناً بِمَا آمَنْتُمَا بِهِ كَافِراً بِمَا كَفَرْتُمَا بِهِ مُحَقِّقاً لِمَا حَقَّقْتُمَا مُبْطِلاً لِمَا أَبْطَلْتُمَا
و به هر چه شما ايمان داريد ايمان آورده و به هر چه بدان كافريد من هم بدان كافرم هر چه نزد شما محقق است من هم آن را محقق دانسته و تصديق دارم و هر چه نزد شما باطل است من هم آن را باطل مىشناسم
أَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمَا أَنْ يَجْعَلَ حَظِّي مِنْ زِيَارَتِكُمَا الصَّلاَةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
و از خدا كه پروردگار من و شماست درخواست مىكنم كه بهره و ثواب مرا از زيارت شما درود بر محمد و آلش قرار دهد
وَ أَنْ يَرْزُقَنِي مُرَافَقَتَكُمَا فِي الْجِنَانِ مَعَ آبَائِكُمَا الصَّالِحِينَ
و رفاقت شما را با پدران صالح شما را در بهشت نصيب من گرداند
وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُعْتِقَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ وَ يَرْزُقَنِي شَفَاعَتَكُمَا وَ مُصَاحَبَتَكُمَا
و باز از او درخواست مىكنم كه مرا از آتش دوزخ آزاد و گردنم را رها سازدو شفاعت و رفاقت شما را نصيبم گرداند
وَ يُعَرِّفَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا وَ لاَ يَسْلُبَنِي حُبَّكُمَا وَ حُبَّ آبَائِكُمَا الصَّالِحِينَ
و ميان من و شما معارفه و دوستى ابدى باشد و هرگز محبت شما و پدران شما را از من سلب نفرمايد
وَ أَنْ لاَ يَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِكُمَا وَ يَحْشُرَنِي مَعَكُمَا فِي الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ
و اين زيارت را آخر عهد زيارتم با شما قرار ندهد و به كرم و رحمتش مرا با شما در بهشت محشور گرداند
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حُبَّهُمَا وَ تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِمَا اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِي آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ انْتَقِمْ مِنْهُمْ
پروردگارا دوستى اين دو بزرگوار را هميشه نصيبم گردان و مرا بر آيينشان بميران پروردگارا لعنت كن ظالمان در حق آل محمد را از اولين و آخرين همه را لعنت كن و از ايشان انتقام بكش
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِينَ مِنْهُمْ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعِفْ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ
و عذابت را بر آنان مضاعف و افزون گردان
وَ ابْلُغْ بِهِمْ وَ بِأَشْيَاعِهِمْ وَ مُحِبِّيهِمْ وَ مُتَّبِعِيهِمْ أَسْفَلَ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و آن ظالمان را با شيعيان آن ظالمان و دوستان و پيروان آن ظالمان همه را در پستترين درجات جهنم فرست كه همانا تو بر هر چيز توانايى
اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّكَ وَ ابْنِ وَلِيِّكَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ (فَرَجِهِ) يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
پرودگارا در فرج و ظهور ولى خود و فرزند ولى خود تعجيل فرما و به گشايش و فرج آل محمد ما را هم فرج و گشايش عطا فرما اى مهربانترين مهربانان عالم
و جهد مىكنى در دعا كردن از براى خود و پدر و مادر خود و هر دعا كه خواهى بكن و اگر توانى به نزديك قبر ايشان بروى دو ركعت نماز نزد قبر بكن و اگر نتوانى داخل مسجد شو و دو ركعت نماز بكن و هر دعا كه خواهى بكن كه مستجاب است و اين مسجد پهلوى خانه ايشان است و حضرت امام على نقى و امام حسن عسكرى عليهما السلام در آن نماز مىكردهاند مؤلف گويد كه اين زيارت موافق روايت كامل الزياره بود و شيخ محمد بن المشهدى و شيخ مفيد و شهيد نيز اين زيارت را در مزار خود نقل كردهاند با اختلافى جزيى و بعد از فقره فِي الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ فرمودهاند آنگاه برو و بينداز خود را بر هر يك از آن دو قبر و ببوس آن را و بگذار طرف راست و چپ روى خود را بر قبر و بعد از آن سر بردار و بگو اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي حُبَّهُمْ وَ تَوَفَّنِي عَلَى مِلَّتِهِمْ تا آخر زيارت كه گذشت پس گفتهاند كه چهار ركعت نماز بگزار نزديك سر مقدس و بعد از نماز زيارت هر قدر نماز كه خواهى بگزار الخ و مستور نماند كه آن دو بزرگوار در خانه خود دفن شدند و براى آن درى بود كه گاهى باز مىكردند و شعيان داخل مىشدند و در نزد قبر زيارت مىكردند و گاهى بسته بود و از بيرون مقابل شباكى كه در ديوار مقابل قبر مطهر بود زيارت مىكردند و در صدر همين خبر زيارت مذكور است كه غسل مىكنى و به نزد قبر ايشان مىروى و اگر توانى رفت و اگر نه اشاره مىكنى به سلام مقابل شبكه كه باز مىشود بسوى قبر و چنين زاير نماز زيارت خود را در مسجد بكند و چون به همت مواليان آن خانه برداشته شد و بجاى آن قبه و حرم و رواق و ايوان ساخته شد آن مسجد داخل در حرم شد و الآن معروف است كه ايوان مستطيل كه در صحن پشت سر عسكريين عليهما السلام متصل است به رواق همان مسجد مذكور است بهر حال زوار از اين جهت آسوده شدند
سوم زيارت جامعه أئمة المؤمنين است كه هر امامى را در هر وقت از شهور و ايام به آن زيارت مىتوان كرد و اين زيارت را سيد بن طاوس در مصباح الزائر از ائمه عليهم السلام روايت كرده با مقدماتى از دعاء و نماز در وقت رفتن به سفر زيارت پس فرموده
چون خواستى غسل زيارت كنى بگو در وقتى كه غسل مىكنى
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
شروع مىكنم به نام خدا و به ذات خدا و در راه خدا و بر ملت و آيين رسول خدا
اللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّي دَرَنَ الذُّنُوبِ وَ وَسَخَ الْعُيُوبِ وَ طَهِّرْنِي بِمَاءِ التَّوْبَةِ
پروردگارا تو پليدى گناهان و چركينى عيوب و معاصى را از من دور ساز و مرا به آب توبه از معصيت پاكيزه گردان
وَ أَلْبِسْنِي رِدَاءَ الْعِصْمَةِ وَ أَيِّدْنِي بِلُطْفٍ مِنْكَ يُوَفِّقُنِي لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
و لباس عصمت بر من بپوشان و به لطف و كرم خاص خود مرا مؤيد بدار و بر نيكوكارى موفقم گردان كه اى خدا تو صاحب فضل و رحمت بىنهايت و بزرگ هستى
پس هرگاه نزديك در حرم مطهر شدى بگو
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَفَّقَنِي لِقَصْدِ وَلِيِّهِ وَ زِيَارَةِ حُجَّتِهِ وَ أَوْرَدَنِي حَرَمَهُ
ستايش مخصوص خداست كه مرا براى قصد آستان ولى خود موفق داشت و به زيارت حجت خود توفيق داد و به حرم شريفش وارد گردانيد
وَ لَمْ يَبْخَسْنِي حَظِّي مِنْ زِيَارَةِ قَبْرِهِ وَ النُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَيَّبِهِ وَ سَاحَةِ تُرْبَتِهِ
و مرا از زيارت قبر مطهرش و نزول به عتبه سنيهاش و ساحت مقدس آستانش بهره كامل عطا فرمود
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَسِمْنِي بِحِرْمَانِ مَا أَمَّلْتُهُ وَ لاَ صَرَفَ عَنِّي مَا رَجَوْتُهُ
ستايش خداى را كه به آنچه آرزو و اميد به حضرتش داشتم مرا نامزد حرمان نساخت و از اميدى كه به درگاه كرمش داشتم نااميدم برنگردانيد
وَ لاَ قَطَعَ رَجَائِي فِيمَا تَوَقَّعْتُهُ بَلْ أَلْبَسَنِي عَافِيَتَهُ وَ أَفَادَنِي نِعْمَتَهُ وَ آتَانِي كَرَامَتَهُ
و از انتظارى كه به او داشتم منقطع و محرومم نكرد بلكه بر من لباس عافيتش بپوشانيد و افاضه نعمت و اعطاء كرامت فرمود
پس هرگاه وارد حرم شدى بايست برابر ضريح مقدس و بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَادَةَ الْمُتَّقِينَ وَ كُبَرَاءَ الصِّدِّيقِينَ وَ أُمَرَاءَ الصَّالِحِينَ
سلام و تحيتبر شما پيشوايان اهل ايمان و بزرگان اهل تقوى و صدق و حقيقت و اميران بندگان شايسته خدا
وَ قَادَةَ الْمُحْسِنِينَ وَ أَعْلاَمَ الْمُهْتَدِينَ وَ أَنْوَارَ الْعَارِفِينَ وَ وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ وَ صَفْوَةَ الْأَوْصِيَاءِ
و قايد نيكوكاران عالم و علمدار طالبان هدايت و نوربخش دلهاى اهل معرفت و وارث علوم انبياء و خاص و خالص اوصياء
وَ شُمُوسَ الْأَتْقِيَاءِ وَ بُدُورَ الْخُلَفَاءِ وَ عِبَادَ الرَّحْمَنِ وَ شُرَكَاءَ الْقُرْآنِ
و خورشيد رخشان آسمان اتقياء و پرهيزكاران و ماه تابان خلفاى رسولان بندگان خاص خداى رحمان و شريك علوم وحى قرآن
وَ مَنْهَجَ الْإِيمَانِ وَ مَعَادِنَ الْحَقَائِقِ وَ شُفَعَاءَ الْخَلاَئِقِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و رهنماى اهل ايمان و معدن و منبع حقايق و شفيعان خلق عالم سلام و تحيت و رحمت و بركات خدا بر شما باد
أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ وَ مَفَاتِيحُ رَحْمَتِهِ وَ مَقَالِيدُ مَغْفِرَتِهِ
گواهى مىدهم كه شما درهاى معرفت خدا و كليد رحمتهاى خدا و وسيله مغفرت و آمرزش خدا هستيد
وَ سَحَائِبُ رِضْوَانِهِ وَ مَصَابِيحُ جِنَانِهِ وَ حَمَلَةُ فُرْقَانِهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِهِ وَ حَفَظَةُ سِرِّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِهِ
شما ابر گوهر بار رضا و خشنودى خدا و چراغهاى بهشت و حمله علم فرقان خدا و گنجينه علم حق و نگهدار سر الهى و محل وحى خدا
وَ عِنْدَكُمْ أَمَانَاتُ النُّبُوَّةِ وَ وَدَائِعُ الرِّسَالَةِ أَنْتُمْ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ وَ عِبَادُهُ
و امانتهاى نبوت و ودايع اسرار رسالت شماييد امين دربار عز ربوبيت و محبان حقيقى و بندگان خاص و دوستان خالص حضرت احديت
وَ أَصْفِيَاؤُهُ وَ أَنْصَارُ تَوْحِيدِهِ وَ أَرْكَانُ تَمْجِيدِهِ وَ دُعَاتُهُ إِلَى كُتُبِهِ وَ حَرَسَةُ خَلاَئِقِهِ وَ حَفَظَةُ وَدَائِعِهِ
و ياران و خاصان مقام توحيد و اركان حريم مجد و عظمت و داعيان احديت شما بزرگوارانيد كه خلق را به طريق كتاب خدا مىخوانيد و شما نگهبان خلقيد و حافظ ودايع رسولان الهى
لاَ يَسْبِقُكُمْ ثَنَاءُ الْمَلاَئِكَةِ فِي الْإِخْلاَصِ وَ الْخُشُوعِ وَ لاَ يُضَادُّكُمْ ذُو ابْتِهَالٍ وَ خُضُوعٍ
فرشتگان مقرب حق در اخلاص ثناى الهى و خشوع بر شما هرگز سبقت نگيرند و هيچ صاحب تضرع و خضوع بدرگاه حق با شما مقابل نتواند شد
أَنَّى وَ لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي تَوَلَّى اللَّهُ رِيَاضَتَهَا بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ جَعَلَهَا أَوْعِيَةً لِلشُّكْرِ وَ الثَّنَاءِ
كجا تواند و حال آنكه متصدى تربيت و تزكيه دلهاى پاك شما به خوف و رجاء خود حضرت ربوبيت است و آن دلهاى پاك را خدا محل شكر و سپاس و حمد و ثناى خود گردانيد
وَ آمَنَهَا مِنْ عَوَارِضِ الْغَفْلَةِ وَ صَفَّاهَا مِنْ سُوءِ (شَوَاغِلِ) الْفَتْرَةِ بَلْ يَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِحُبِّكُمْ
و ايمن از عروض غفلت و فراموشى ساخت و از مشاغل ناپسند فتور و نسيان پاكيزه و مصفا كرد بلكه اهل آسمان به دوستى شما خاندان به حضرت حق تقرب مىجويند
وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ تَوَاتُرِ الْبُكَاءِ عَلَى مُصَابِكُمْ وَ الاِسْتِغْفَارِ لِشِيعَتِكُمْ وَ مُحِبِّيكُمْ
و از دشمنان شما بيزارى مىطلبند و بر مصايب شما پيوسته مىگريند و براىشيعيان و دوستان شما اهل بيت طلب مغفرت مىكنند
فَأَنَا أُشْهِدُ اللَّهَ خَالِقِي وَ أُشْهِدُ مَلاَئِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ
پس من خداى آفرينندهام را گواه مىگيرم و فرشتگان و پيغمبران خدا
وَ أُشْهِدُكُمْ يَا مَوَالِيَّ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِوِلاَيَتِكُمْ (بِوَلاَيَتِكُمْ) مُعْتَقِدٌ لِإِمَامَتِكُمْ مُقِرٌّ بِخِلاَفَتِكُمْ عَارِفٌ بِمَنْزِلَتِكُمْ مُوقِنٌ بِعِصْمَتِكُمْ
و شما را اى امامان من كه من به ولايت و امامت و خلافت شما ايمان و اعتقاد دارم و مقر و معترفم و عارفم به منزلت رفيع شما و يقين كامل به مقام عصمت و طهارت شما
خَاضِعٌ لِوِلاَيَتِكُمْ (لِوَلاَيَتِكُمْ) مُتَقَرِّبٌ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ
در مقابل سلطنت الهيه شما خاضع و مطيعم و به درگاه خدا به محبت شما خاندان و بيزارى از دشمنانتان تقرب مىجويم
عَالِمٌ بِأَنَّ اللَّهَ قَدْ طَهَّرَكُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ
و مىدانم كه خدا شما را از هر زشتى ظاهر و باطن
وَ مِنْ كُلِّ رِيبَةٍ وَ نَجَاسَةٍ وَ دَنِيَّةٍ وَ رَجَاسَةٍ
و از هر شائبه و ريب و پليدى و پست همتى و آلودگى شما اهل بيت را پاك و منزه گردانيده
وَ مَنَحَكُمْ رَايَةَ الْحَقِّ الَّتِي مَنْ تَقَدَّمَهَا ضَلَّ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا زَلَّ وَ فَرَضَ طَاعَتَكُمْ عَلَى كُلِّ أَسْوَدَ وَ أَبْيَضَ
و پرچم حق را به شما عطا كرد همان پرچمى كه هر كه بر او تقدم جويد گمراه شده و هر كه از آن باز پس ماند لغزش نموده و نيز حضرت احديت اطاعت شما را بر سياه و سفيد واجب و لازم گردانيده
وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ وَفَيْتُمْ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ ذِمَّتِهِ وَ بِكُلِّ مَا اشْتَرَطَ (اشْتَرَطَهُ) عَلَيْكُمْ فِي كِتَابِهِ
و من گواهى دهم كه شما كاملا به عهد و پيمان خدا وفا كرديد و به هر چه در كتابش بر شما شرط كرد به حد كامل انجام داديد
وَ دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِيلِهِ وَ أَنْفَذْتُمْ طَاقَتَكُمْ فِي مَرْضَاتِهِ وَ حَمَلْتُمُ الْخَلاَئِقَ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ وَ مَسَالِكِ الرِّسَالَةِ
و خلق را به راه او دعوت كرديد و به تمام طاقت خود در راه رضاى او كوشش كرديد و خلايق را در شاهراه شرع نبوت و طريقه رسالت به راه آورديد
وَ سِرْتُمْ فِيهِ بِسِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مَذَاهِبِ الْأَوْصِيَاءِ فَلَمْ يُطَعْ لَكُمْ أَمْرٌ وَ لَمْ تُصْغَ إِلَيْكُمْ أُذُنٌ
و در اين كار شما به سيرت انبياء و طريقه اوصياء انبياء رفتار كرديد اما امت فرمان شما را اطاعت نكردند و به سخنان حق شما ابدا گوش فرا ندادند
فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ
بارى درود بر روانهاى پاك شما و جسم شريفتان باد
پس خود را به قبر منور مىچسبانى و مىگويى
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا حُجَّةَ اللَّهِ لَقَدْ أُرْضِعْتَ بِثَدْيِ الْإِيمَانِ وَ فُطِمْتَ بِنُورِ الْإِسْلاَمِ وَ غُذِّيتَ بِبَرْدِ الْيَقِينِ
پدر و مادرم فداى شما اى حجت خدا تو همانا از پستان ايمان شير خورده و به نور مشعشع حقيقت اسلام از شير گرفته شدى و به غذاى برد اليقين تغذيه نمودى
وَ أُلْبِسْتَ حُلَلَ الْعِصْمَةِ وَ اصْطُفِيتَ وَ وُرِّثْتَ عِلْمَ الْكِتَابِ وَ لُقِّنْتَ فَصْلَ الْخِطَابِ
و لباس حلههاى عصمت و طهارت در پوشيدى و برگزيده شدىو علم كتاب آسمانى را به ارث يافتى و به فصل الخطاب ملهم شدى
وَ أُوضِحَ بِمَكَانِكَ مَعَارِفُ التَّنْزِيلِ وَ غَوَامِضُ التَّأْوِيلِ وَ سُلِّمَتْ إِلَيْكَ رَايَةُ الْحَقِّ وَ كُلِّفْتَ هِدَايَةَ الْخَلْقِ
و بواسطه مقام علم تو معارف عاليه تنزيل و مشكلات حقايق تأويل قرآن بر امت واضح و روشن گرديد و بيرق حق و حقيقت به شما تسليم گرديد و به هدايت خلق مكلف شديد
وَ نُبِذَ إِلَيْكَ عَهْدُ الْإِمَامَةِ وَ أُلْزِمْتَ حِفْظَ الشَّرِيعَةِ
و عهد امامت و خلافت الهيه به تو رسيد و حفظ شريعت بر تو به امر حق فرض گرديد
وَ أَشْهَدُ يَا مَوْلاَيَ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِشَرَائِطِ الْوَصِيَّةِ وَ قَضَيْتَ مَا لَزِمَكَ مِنْ حَدِّ الطَّاعَةِ وَ نَهَضْتَ بِأَعْبَاءِ الْإِمَامَةِ
و باز گواهى مىدهم كه تو اى مولاى من به شرايط وصيت پيغمبر خدا كاملا وفا كردى و حد طاعت الهى هر چه بر تو فرض و لازم بود همه را انجام دادى و به وظايف مقام امامت قيام كردى
وَ احْتَذَيْتَ مِثَالَ النُّبُوَّةِ فِي الصَّبْرِ وَ الاِجْتِهَادِ وَ النَّصِيحَةِ لِلْعِبَادِ
و در صبر و اجتهاد و كوشش در نصيحت و ارشاد بندگان خدا
وَ كَظْمِ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوِ عَنِ النَّاسِ وَ عَزَمْتَ عَلَى الْعَدْلِ فِي الْبَرِيَّةِ وَ النَّصَفَةِ فِي الْقَضِيَّةِ
و فرو بردن خشم و غضب و عفو و بخشش از اعمال زشت مردم كاملا طبق مقام نبوت رفتار كردى و بر عدل و داد ميان خلق تصميم گرفتى و در قضاياى عالم حكم به انصاف فرمودى
وَ وَكَّدْتَ الْحُجَجَ عَلَى الْأُمَّةِ بِالدَّلاَئِلِ الصَّادِقَةِ وَ الشَّرِيعَةِ النَّاطِقَةِ
و با حجتهاى مؤكد محكم و دلايل حقه و لسان شريعت ناطق بر امت اتمام حجت كردى
وَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ الْبَالِغَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
و خلق را بسوى خدا به حكمت كامل و موعظه و اندرز نيكو دعوت فرمودى
فَمَنَعْتَ مِنْ تَقْوِيمِ الزَّيْغِ وَ سَدِّ الثُّلَمِ وَ إِصْلاَحِ الْفَاسِدِ وَ كَسْرِ الْمُعَانِدِ
اما از دست ظلم دشمن ممنوع از راست كردن كجىها و سد كردن رخنهها
وَ إِحْيَاءِ السُّنَنِ وَ إِمَاتَةِ الْبِدَعِ حَتَّى فَارَقْتَ الدُّنْيَا وَ أَنْتَ شَهِيدٌ
و احياى سنتهاى الهى و محو و نابود كردن بدعتها ممنوع گشتى تا هنگامى كه از دار دنيا رحلت فرمودى در حالى كه شهيد راه خدا شدى
وَ لَقِيتَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْتَ حَمِيدٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ تَتَرَادَفُ وَ تَزِيدُ
و رسول خدا صلى الله عليه و آله را ملاقات كردى و نزد خدا بنده پسنديده بودى درود خدا پيوسته و با افزايش دائمى بر روان تو باد
بعد برو بطرف پايين پاى مبارك و بگو
يَا سَادَتِي يَا آلَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي بِكُمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ جَلَّ وَ عَلاَ
اى آقايان من اى آل رسول خدا من بوسيله شما به درگاه خداى بزرگ بلند مرتبه تقرب مىجويم
بِالْخِلاَفِ عَلَى الَّذِينَ غَدَرُوا بِكُمْ وَ نَكَثُوا بَيْعَتَكُمْ وَ جَحَدُوا وِلاَيَتَكُمْ وَ أَنْكَرُوا مَنْزِلَتَكُمْ
و بواسطه مخالفت با دشمنان شما كه مكر و غدر با شما كردندو بيعت امامت شما را شكستند و مقام ولايت و عالى منزلت شما را انكار كردند
وَ خَلَعُوا رِبْقَةَ طَاعَتِكُمْ وَ هَجَرُوا أَسْبَابَ مَوَدَّتِكُمْ وَ تَقَرَّبُوا إِلَى فَرَاعِنَتِهِمْ بِالْبَرَاءَةِ مِنْكُمْ وَ الْإِعْرَاضِ عَنْكُمْ
و علاقه اطاعت شما را از خود بركندند و از محبت شما با تمام اسباب دورى كردند و به فراعنه شما خاندان تقرب و از شما بيزارى جستند و اعراض كردند
وَ مَنَعُوكُمْ مِنْ إِقَامَةِ الْحُدُودِ وَ اسْتِيصَالِ الْجُحُودِ وَ شَعْبِ الصَّدْعِ وَ لَمِّ الشَّعَثِ وَ سَدِّ الْخَلَلِ
و از اقامه حدود الهى و استيصال و ريشه كن ساختن منكران دين حق و رفع تفرقه و تشعب و جمع آورى مسلمين از تفرقه و خلاف و اصلاح و براست آوردن كجيها
وَ تَثْقِيفِ الْأَوَدِ وَ إِمْضَاءِ الْأَحْكَامِ وَ تَهْذِيبِ الْإِسْلاَمِ وَ قَمْعِ الْآثَامِ
و اتمام نواقص امور امت و اجراء احكام خدا و تهذيب و آراستن قوانين شرع و قلع و قمع گناهان شما را منع كردند
وَ أَرْهَجُوا عَلَيْكُمْ نَقْعَ الْحُرُوبِ وَ الْفِتَنِ وَ أَنْحَوْا عَلَيْكُمْ سُيُوفَ الْأَحْقَاِد وَ هَتَكُوا مِنْكُمُ السُّتُورَ
و دايم بر ديده شما گرد و غبار ميدان جنگ و فتنه و فساد برانگيختند و شمشيرهاى حقد و كينه را بر عليه شما از غلاف كشيدند و پردههاى حرمت و جلالت شما را بردريدند
وَ ابْتَاعُوا بِخُمْسِكُمُ الْخُمُورَ وَ صَرَفُوا صَدَقَاتِ الْمَسَاكِينِ إِلَى الْمُضْحِكِينَ وَ السَّاخِرِينَ
و به نقد خمس شما آل رسول شرابها خريدند و خوردند و حق صدقات مسكينان و فقيران را به مسخرهچيان دادند
وَ ذَلِكَ بِمَا طَرَّقَتْ لَهُمُ الْفَسَقَةُ الْغُوَاةُ وَ الْحَسَدَةُ الْبُغَاةُ أَهْلُ النَّكْثِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخِلاَفِ وَ الْمَكْرِ
و اين قدرت را دشمنان شما از آن يافتند كه مردم فاسق و گمراه و حسودان ظالم و اهل مكر و خلاف قوم بىوفاى حيلتگر
وَ الْقُلُوبِ الْمُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرْكِ وَ الْأَجْسَادِ الْمُشْحَنَةِ مِنْ دَرَنِ الْكُفْرِ
دلهاى ناپاك پر عفونت و پليدى و شرك و تنهاى مملو از كثافت و كفر
الَّذِينَ أَضَبُّوا عَلَى النِّفَاقِ وَ أَكَبُّوا عَلَى عَلاَئِقِ الشِّقَاقِ فَلَمَّا مَضَى الْمُصْطَفَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
آنان كه بر خوى نفاق استوار بودند و بر علايق و اسباب تفرقه و شقاق اسلام سخت فرو رفته و به رو درافتادند پس هنگامى كه حضرت محمد صلى الله عليه و آله از جهان درگذشت
اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ وَ انْتَهَزُوا الْفُرْصَةَ وَ انْتَهَكُوا الْحُرْمَةَ
فرصت را غنيمت شمردند و عزت و خلافت و سلطنت را در ربودند و از حرمت اهل بيت پردهدرى كردند
وَ غَادَرُوهُ عَلَى فِرَاشِ الْوَفَاةِ وَ أَسْرَعُوا لِنَقْضِ الْبَيْعَةِ وَ مُخَالَفَةِ الْمَوَاثِيقِ الْمُؤَكَّدَةِ
و در حالى كه جسد رسول (ص) بر بستر وفات بود مهلت نداده مكر و حيلت انگيختند و بيعت را شكستند و آن عهد محكم و پيمانهاى اكيد پيغمبر را نقض كردند
وَ خِيَانَةِ الْأَمَانَةِ الْمَعْرُوضَةِ عَلَى الْجِبَالِ الرَّاسِيَةِ وَ أَبَتْ أَنْ تَحْمِلَهَا
و امانت را كه بر كوههاى سخت عرضه داشتندو از حملش آنها ابا و امتناع نمودند
وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ الظَّلُومُ الْجَهُولُ ذُو الشِّقَاقِ وَ الْعِزَّةِ بِالْآثَامِ الْمُولِمَةِ وَ الْأَنَفَةِ عَنِ الاِنْقِيَادِ لِحَمِيدِ الْعَاقِبَةِ
و انسان حمل آن بار امانت كرد كه ظلوم و جهول بود در آن امانت خيانت كردند كه همه آنها اهل شقاق و نفاق و تفرقه بودند به گناهان مؤلم تكبر و نخوت و مباهات داشتند به جاى آنكه اطاعت و انقياد براى حسن عاقبت خود كنند
فَحُشِرَ سِفْلَةُ الْأَعْرَابِ وَ بَقَايَا الْأَحْزَابِ إِلَى دَارِ النُّبُوَّةِ وَ الرِّسَالَةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْيِ
پس مردم پست سفله طبيعت اعراب و بقاياى جنگ احزاب كفار را به در خانه نبوت و رسالت و محل هبوط وحى
وَ الْمَلاَئِكَةِ وَ مُسْتَقَرِّ سُلْطَانِ الْوِلاَيَةِ وَ مَعْدِنِ الْوَصِيَّةِ وَ الْخِلاَفَةِ وَ الْإِمَامَةِ
و فرشتگان و بارگاه سلطان ولايت و معدن وصيت امامت و خلافت رسول (ص) برانگيختند
حَتَّى نَقَضُوا عَهْدَ الْمُصْطَفَى فِي أَخِيهِ عَلَمِ الْهُدَى
تا آنكه عهد محمد مصطفى (ص) را در خلافت برادرش (على «ع» ) كه پرچم هدايت امت
وَ الْمُبَيِّنِ طَرِيقَ النَّجَاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدَى وَ جَرَحُوا كَبِدَ خَيْرِ الْوَرَى فِي ظُلْمِ ابْنَتِهِ وَ اضْطِهَادِ حَبِيبَتِهِ
و مبين راه نجات از طرق فاسد باطل بود آن عهد را شكستند و جگر بهترين خلق را از ظلم و بيداد جور و جفاى بسيار كه بر فاطمه
وَ اهْتِضَامِ عَزِيزَتِهِ بَضْعَةِ لَحْمِهِ وَ فِلْذَةِ كَبِدِهِ وَ خَذَلُوا بَعْلَهَا وَ صَغَّرُوا قَدْرَهُ
پاره تن و جگر گوشه او وارد آوردند سخت مجروح كردند و شوهر او تنها و بىكس گذاشتند و قدر و منزلتش را خوار شمردند
وَ اسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُ وَ قَطَعُوا رَحِمَهُ وَ أَنْكَرُوا أُخُوَّتَهُ وَ هَجَرُوا مَوَدَّتَهُ وَ نَقَضُوا طَاعَتَهُ وَ جَحَدُوا وِلاَيَتَهُ
و هتك احتراماتش را مباح و قطع رحمتش كردند و برادريش را با پيغمبر (ص) انكار نمودند و دوستيش را ترك گفتند و عهد طاعتش را شكستند و خلافت و ولايتش را منكر شدند
وَ أَطْمَعُوا (أَطْعَمُوا) الْعَبِيدَ فِي خِلاَفَتِهِ وَ قَادُوهُ إِلَى بَيْعَتِهِمْ مُصْلِتَةً سُيُوفَهَا مُقْذِعَةً (مُشْرِعَةً) أَسِنَّتَهَا
و حتى بندگان او طمع در مقام شاهى و خليفة اللهى او كردند و او را بسوى بيعت خودشان به زور شمشير و سرنيزه كشيدند
وَ هُوَ سَاخِطُ الْقَلْبِ هَائِجُ الْغَضَبِ شَدِيدُ الصَّبْرِ كَاظِمُ الْغَيْظِ
در حالى كه او به دل خشمگين و سخت بر آنها غضبناك بود اما از صبر و فرو بردن خشم چاره نداشت
يَدْعُونَهُ إِلَى بَيْعَتِهِمُ الَّتِي عَمَّ شُومُهَا الْإِسْلاَمَ وَ زَرَعَتْ فِي قُلُوبِ أَهْلِهَا الْآثَامَ
آنها آن حضرت را به عهد بيعت خود خواندند آن بيعتى كه شومى آن عالم اسلام را فرا گرفت و تخم گناهان در دلهاى مسلمانان بكشت
وَ عَقَّتْ (وَ عَنَّفَتْ) سَلْمَانَهَا وَ طَرَدَتْ مِقْدَادَهَا وَ نَفَتْ جُنْدُبَهَا وَ فَتَقَتْ بَطْنَ عَمَّارِهَا
بيعتى كه سلمان و مقداد و اباذر را از آن امتناع بود و درون عمار ياسر را از غم بشكافت
وَ حَرَّفَتِ الْقُرْآنَ وَ بَدَّلَتِ الْأَحْكَامَ وَ غَيَّرَتِ الْمَقَامَ وَ أَبَاحَتِ الْخُمُسَ لِلطُّلَقَاءِ
و قرآن را آن بيعت از طريق تربيت امت منحرف كرد و احكام الهى را تغيير و تبديل دادو مقام خلافت را بغير اهل سپرد و خمس پيغمبر و آل او به طلقاء رسيد
وَ سَلَّطَتْ أَوْلاَدَ اللُّعَنَاءِ عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ خَلَّطَتِ الْحَلاَلَ بِالْحَرَامِ
و اولاد آنان كه به زبان رسول (ص) لعن شدند بر عرض و خون مسلمانان حكمفرما ساخت و حلال و حرام را در هم آميخت
وَ اسْتَخَفَّتْ بِالْإِيمَانِ وَ الْإِسْلاَمِ وَ هَدَمَتِ الْكَعْبَةَ وَ أَغَارَتْ عَلَى دَارِ الْهِجْرَةِ يَوْمَ الْحَرَّةِ
و ايمان و اسلام را خوار و خفيف ساخت و كعبه را ويران كرد و مدينه را كه شهر هجرت بود روز حره به غارت داد
وَ أَبْرَزَتْ بَنَاتِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ لِلنَّكَالِ وَ السَّوْرَةِ (وَ السَّوْءَةِ) وَ أَلْبَسَتْهُنَّ ثَوْبَ الْعَارِ وَ الْفَضِيحَةِ
و دختران مهاجر و انصار پيغمبر (ص) را براى عقوبت و ظلم و بيداد از پرده استتار بدر كشيدند و بر آنان لباس عار و افتضاح پوشانيدند
وَ رَخَّصَتْ لِأَهْلِ الشُّبْهَةِ فِي قَتْلِ أَهْلِ بَيْتِ الصَّفْوَةِ وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ وَ اسْتِيصَالِ شَأْفَتِهِ
و اهل شبهه و نفاق را بر قتل اهل بيت برگزيده حق و هلاك آن نسل پاك عالى و استيصال محترمان
وَ سَبْيِ حَرَمِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِهِ وَ كَسْرِ مِنْبَرِهِ وَ قَلْبِ مَفْخَرِهِ وَ إِخْفَاءِ دِينِهِ وَ قَطْعِ ذِكْرِهِ
و سبى حرم و اسيرى اهل بيت و كشتن انصار او و شكستن منبر آن حضرت و شكستن قلب مفاخر او و اخفاء و محو دين مقدس آن بزرگوار و قطع اثر و نام مباركش برخاستند
يَا مَوَالِيَّ فَلَوْ عَايَنَكُمُ الْمُصْطَفَى وَ سِهَامُ الْأُمَّةِ مُغْرَقَةٌ فِي أَكْبَادِكُمْ وَ رِمَاحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِي نُحُورِكُمْ
اى ائمه هدى آقايان من اگر رسول اكرم حضرت مصطفى (ص) حال شما را مشاهده مىكرد در آن هنگام كه تيرهاى امت ظالم غرق در خون پاك جگرهاى مجروح شما بود و نيزههايشان آب از گلوى شريف شما مينوشيد
وَ سُيُوفُهَا مُولَغَةٌ (مُولَعَةٌ) فِي دِمَائِكُمْ يَشْفِي أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِيلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِكُمْ
و شمشيرهايشان حريص بريختن خون پاك شما بود و فرزندان زنا شفاى عطش فسق و فجورشان و خشم كفر و نفاقشان را از خونهاى پاك با ورع و ايمان شما مىدادند
وَ غَيْظَ الْكُفْرِ مِنْ إِيمَانِكُمْ وَ أَنْتُمْ بَيْنَ صَرِيعٍ فِي الْمِحْرَابِ قَدْ فَلَقَ السَّيْفُ هَامَتَهُ
و شما اهل بيت رسول (ص) بعضى در محراب عبادت به تيغ دشمن مىغلطيديد در حالى كه شمشير فرق مباركش را شكافته
وَ شَهِيدٍ فَوْقَ الْجَنَازَةِ قَدْ شُكَّتْ أَكْفَانُهُ بِالسِّهَامِ (شُبِّكَتْ بِالسِّهَامِ أَكْفَانُهُ)
و برخى شهيد بالاى جنازه كفنش از تيرهاى دشمن سوراخ سوراخ گشته
وَ قَتِيلٍ بِالْعَرَاءِ قَدْ رُفِعَ فَوْقَ الْقَنَاةِ رَأْسُهُ وَ مُكَبَّلٍ فِي السِّجْنِ قَدْ رُضَّتْ بِالْحَدِيدِ أَعْضَاؤُهُ
و برخى قتيل به عراء كربلا در حالى كه سرش بعد از شهادت به بالاى نى مىرفت و برخى بسته به زنجير در قيد زندان حلقههاى زنجير اعضاى بدنش را نرم ساخته
وَ مَسْمُومٍ قَدْ قُطِّعَتْ (قُطِعَتْ) بِجُرَعِ السَّمِّ أَمْعَاؤُهُ وَ شَمْلُكُمْ (شَمَلَكُمْ) عَبَادِيدُ تُفْنِيهِمُ الْعَبِيدُ وَ أَبْنَاءُ الْعَبِيدِ
و برخى از زهر ستم امت امعاء و اندرونش قطعه قطعه مىگشت و حال آنكه شمل مخالفان شما آزادگان عالم بنده و بندهزادگانى بودند كه حتى بندگان پست آنان رانابود مىكردند
فَهَلِ الْمِحَنُ يَا سَادَتِي إِلاَّ الَّتِي لَزِمَتْكُمْ وَ الْمَصَائِبُ إِلاَّ الَّتِي عَمَّتْكُمْ وَ الْفَجَائِعُ إِلاَّ الَّتِي خَصَّتْكُمْ
پس اى امامان من اى آقايانم آيا بر شما خاندان رسول تمام مصايبى كه وارد شده غير از آن مصيبت وارد بر شما در عالم محنت و مصيبتى وجود دارد آيا فجايع و ظلم و بيدادى غير آنكه از اين امت بشما بزرگواران اختصاص يافت در عالم هست
وَ الْقَوَارِعُ إِلاَّ الَّتِي طَرَقَتْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و حادثه ناگوار سختى جز آنچه بر شما فرا رسيد در جهان هست؟ درود و رحمت خدا و بركاتش بر ارواح پاك و اجسام شريف شما باد
بعد قبر منور را ببوس و بگو
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي يَا آلَ الْمُصْطَفَى إِنَّا لاَ نَمْلِكُ إِلاَّ أَنْ نَطُوفَ حَوْلَ مَشَاهِدِكُمْ
اى آل مصطفى پدر و مادرم فداى شما باد ما مالك چيزى نيستيم جز آنكه با اخلاص و محبت گرد مشاهد مشرفه و حرم مطهر شما طواف كنيم
وَ نُعَزِّيَ فِيهَا أَرْوَاحَكُمْ عَلَى هَذِهِ الْمَصَائِبِ الْعَظِيمَةِ الْحَالَّةِ بِفِنَائِكُمْ وَ الرَّزَايَا الْجَلِيلَةِ النَّازِلَةِ بِسَاحَتِكُمُ
و در آنجا به روح پاك شما تسليت گوييم بر مصايب و آلام عظيم كه به درگاه شما وارد شد و رنج و محن سخت كه از امت ظالم به ساحت مقدس شما رسيد
الَّتِي أَثْبَتَتْ فِي قُلُوبِ شِيعَتِكُمُ الْقُرُوحَ وَ أَوْرَثَتْ أَكْبَادَهُمُ الْجُرُوحَ وَ زَرَعَتْ فِي صُدُورِهِمُ الْغُصَصَ
چنان مصيبتهايى كه دلهاى شيعيان شما را پر خون و جگرهايشان را مجروح ساخت و نهال غم و اندوه در سينههايشان بنشاند
فَنَحْنُ نُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّا قَدْ شَارَكْنَا أَوْلِيَاءَكُمْ وَ أَنْصَارَكُمُ الْمُتَقَدِّمِينَ فِي إِرَاقَةِ دِمَاءِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ
بدين روى ما شيعيان خدا را گواه مىگيريم كه با ياران و دوستداران گذشته شما شريك هستيم در ريختن خون آنان كه عهد بيعت و خلافت شما را شكستند و آنان كه به ظلم و بيداد بر شما و سركشى از فرمان شما پرداختند
وَ قَتَلَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَوْمَ كَرْبَلاَءَ
و قاتلانى كه در سرزمين كربلاء ابى عبد الله (ع) سيد جوانان اهل بهشت را شهيد كردند
بِالنِّيَّاتِ وَ الْقُلُوبِ وَ التَّأَسُّفِ عَلَى فَوْتِ تِلْكَ الْمَوَاقِفِ الَّتِي حَضَرُوا لِنُصْرَتِكُمْ
اما با ياران شما از روى عقيده قلبى و ايمان خالص شريك خواهيم بود و تأسف و حسرت بر فوت شدن و در نيافتن آن زمان و آن موقفهايى كه ياران و دوستانتان حاضر بودند
وَ عَلَيْكُمْ مِنَّا السَّلاَمُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و سلام ما شيعيان و رحمت و بركات الهى بر شما اهل بيت باد
بعد قبر شريف را بين خود و قبله قرار بده و بگو
اللَّهُمَّ يَا ذَا الْقُدْرَةِ الَّتِي صَدَرَ عَنْهَا الْعَالَمُ مُكَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَيْهَا مَفْطُوراً تَحْتَ ظِلِّ الْعَظَمَةِ
اى خدا اى صاحب قدرتى كه از آن قدرت عالم ايجاد تكوين يافت در آن قدرت پديد آمد و زير سايه عظمت مفطور شد
فَنَطَقَتْ شَوَاهِدُ صُنْعِكَ فِيهِ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ مُكَوِّنُهُ وَ بَارِئُهُ وَ فَاطِرُهُ
و شواهدو علامات صنع تو در آن ناطق است كه تويى خداى عالم و جز تو ابدا خدايى نيست تو تكوين كننده و آفريننده و فطرت بخشنده به اهل عالمى
ابْتَدَعْتَهُ لاَ مِنْ شَيْءٍ وَ لاَ عَلَى شَيْءٍ وَ لاَ فِي شَيْءٍ وَ لاَ لِوَحْشَةٍ دَخَلَتْ عَلَيْكَ إِذْ لاَ غَيْرُكَ
هر چيز را تو در عوالم هستى ابداع فرمودى بىآنكه محتاج باشد از ماده بوجود آيد يا بر روى چيزى قرار يا در مكانى استقرار گيرد از وحدت و فردانيت و تنهايى خود وحشت نداشتى كه عالم را براى استيناس خود خلق كرده
وَ لاَ حَاجَةٍ بَدَتْ لَكَ فِي تَكْوِينِهِ وَ لاَ لاِسْتِعَانَةٍ مِنْكَ عَلَى الْخَلْقِ (مَا تَخْلُقُ) بَعْدَهُ
و به خلقت محتاج باشى يا به استعانت و كمك خلق بعدا نيازمند باشى
بَلْ أَنْشَأْتَهُ لِيَكُونَ دَلِيلاً عَلَيْكَ بِأَنَّكَ بَائِنٌ مِنَ الصُّنْعِ فَلاَ يُطِيقُ الْمُنْصِفُ لِعَقْلِهِ إِنْكَارَكَ وَ الْمَوْسُومُ بِصِحَّةِ الْمَعْرِفَةِ جُحُودَكَ
بلكه براى آن عالم را آفريدى كه دليل مباينت از مصنوعات باشند پس عقل هيچ منصف منكر تو نشود و فهم هيچ شخص با معرفت صحيح فكرت انكار تو نتواند كرد
أَسْأَلُكَ بِشَرَفِ الْإِخْلاَصِ فِي تَوْحِيدِكَ وَ حُرْمَةِ التَّعَلُّقِ بِكِتَابِكَ وَ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ
از تو اى خدا درخواست مىكنم به حق شرافت اخلاص توحيدت و به حرمت علاقهمندان به كتاب آسمانيت و به حق اهل بيت پيغمبرت
أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى آدَمَ بَدِيعِ فِطْرَتِكَ وَ بِكْرِ حُجَّتِكَ وَ لِسَانِ قُدْرَتِكَ وَ الْخَلِيفَةِ فِي بَسِيطَتِكَ
كه درود فرستى بر آدم صفى آفريده بديع و حجت بىمانند و لسان بيان قدرت و خليفه تو در بسيط زمين
وَ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَالِصِ مِنْ صَفْوَتِكَ وَ الْفَاحِصِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ وَ الْغَائِصِ الْمَأْمُونِ عَلَى مَكْنُونِ سَرِيرَتِكَ بِمَا أَوْلَيْتَهُ مِنْ نِعْمَتِكَ بِمَعُونَتِكَ
و نيز درود و رحمت فرستى بر حضرت محمد (ص) بنده خاص خالص از برگزيدگانت و بالغ بحد كمال امكان از مقام معرفتت و شناور درياى حكمت و امين بر مكنونات و اسرار غيب هويتت بواسطه نعمت و عطاى بزرگى كه تو به حضرتش به عون خود عنايت فرمودى
وَ عَلَى مَنْ بَيْنَهُمَا مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُكَرَّمِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ أَنْ تَهَبَنِي لِإِمَامِي هَذَا
و هم درود بر تمام پيمبران و مكرمان و مقربان و اوصياى رسولان و اهل ايمان كه ما بين آدم و خاتم بودند و بر اين امام كه من به زيارتش مشغولم هم موهبت و عنايت فرمايى
پس پهلوى روى خود را بر ضريح مبارك بگذار و بگو
اللَّهُمَّ بِمَحَلِّ هَذَا السَّيِّدِ مِنْ طَاعَتِكَ وَ بِمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكَ لاَ تُمِتْنِي فُجَاءَةً وَ لاَ تَحْرِمْنِي تَوْبَةً
اى خدا به مقام و مرتبه اين آقا در طاعت و به منزلت او نزد حضرتت كه مرا به مرگ ناگهانى نميران و از توبه كامل محرومم مگردان
وَ ارْزُقْنِي الْوَرَعَ عَنْ مَحَارِمِكَ دِيناً وَ دُنْيَا وَ اشْغَلْنِي بِالْآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الْأُولَى
و در دنيا و دين از آنچه حرام فرمودى مرا پرهيز و ورع عطا فرما و به جاى طلب دنيا هميشهبه كار آخرتم مشغول دار
وَ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى وَ جَنِّبْنِي اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ الاِغْتِرَارَ بِالْأَبَاطِيلِ وَ الْمُنَى
و بر آنچه تو دوستدارى و مىپسندى مرا توفيق ده و از پيروى هواى نفس و غرور به كارهاى باطل و آرزوهاى دور و دراز دنياى فانى دورم ساز
اللَّهُمَّ اجْعَلِ السَّدَادَ فِي قَوْلِي وَ الصَّوَابَ فِي فِعْلِي وَ الصِّدْقَ وَ الْوَفَاءَ فِي ضَمَانِي وَ وَعْدِي
اى خدا تو در گفتارم راستى و حقيقت و در كردارم درستى و صواب و در وعده و ميثاقم صدق و وفا قرار ده
وَ الْحِفْظَ وَ الْإِينَاسَ مَقْرُونَيْنِ بِعَهْدِي وَ وَعْدِي وَ الْبِرَّ وَ الْإِحْسَانَ مِنْ شَأْنِي وَ خُلُقِي
و حفظ و توجه و مراقبت در عهد و ميثاقم و نيكويى و احسان از شئون و اخلاقم مقرر گردان
وَ اجْعَلِ السَّلاَمَةَ لِي شَامِلَةً وَ الْعَافِيَةَ بِي مُحِيطَةً مُلْتَفَّةً وَ لَطِيفَ صُنْعِكَ وَ عَوْنِكَ مَصْرُوفاً إِلَيَ
و سلامت و آسايشى كه شامل تمام شؤنم گردد و عافيتى كه به جميع جوانب وجودم احاطه كند و از هر جهت فرا گيرد مرا عنايت فرما
وَ حُسْنَ تَوْفِيقِكَ وَ يُسْرِكَ مَوْفُوراً عَلَيَّ وَ أَحْيِنِي يَا رَبِّ سَعِيداً وَ تَوَفَّنِي شَهِيداً
و صنع و يارى و نصرتت را و حسن توفيق خويش و سهل و آسان گرفتنت و نعم وافرت را بر من كرم فرما و اى پروردگار مرا سعيد زنده بدار و شهيد بميران
وَ طَهِّرْنِي لِلْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلِ الصِّحَّةَ وَ النُّورَ فِي سَمْعِي وَ بَصَرِي
و مرا براى هنگام مرگ و بعد از مرگ پاك و پاكيزه بگردان اى خدا صحت و سلامت و نورانيت در گوش و چشمم قرار ده
وَ الْجِدَةَ وَ الْخَيْرَ فِي طُرُقِي وَ الْهُدَى وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي وَ مَذْهَبِي وَ الْمِيزَانَ أَبَداً نَصْبَ عَيْنِي
و جديت و خيرخواهى در راه و روشم و هدايت و بصيرت در امر دينم و مذهبم مقرر بدار و ميزان شرع را هميشه نصب العينم گردان
وَ الذِّكْرَ وَ الْمَوْعِظَةَ شِعَارِي وَ دِثَارِي وَ الْفِكْرَةَ وَ الْعِبْرَةَ أُنْسِي وَ عِمَادِي
و متذكر بودن و موعظه و اندرز را شعارم ساز و فكرت و عبرت گرفتن را انس و اساس كارم قرار ده
وَ مَكِّنِ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي وَ اجْعَلْهُ أَوْثَقَ الْأَشْيَاءِ فِي نَفْسِي وَ اغْلِبْهُ عَلَى رَأْيِي وَ عَزْمِي
و يقين را در قلبم ثابت و مستقر فرما و آن يقين به خدا را موثق و مطمئنترين چيزها در روان من قرار ده و آن يقين را بر رأى و عزمم غالب و حاكم ساز
وَ اجْعَلِ الْإِرْشَادَ فِي عَمَلِي وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِكَ مِهَادِي وَ سَنَدِي
و درستى در عمل و تسليم فرمان امرت را مهد آسايش و نقطه اتكاء من مقرر فرما
وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ وَ قَدَرِكَ أَقْصَى عَزْمِي وَ نِهَايَتِي وَ أَبْعَدَ هَمِّي وَ غَايَتِي
و رضا و خشنودى به قضا و قدرت را بلندترين عزم و منتهاى آرزويم و عاليترين همتم قرار ده
حَتَّى لاَ أَتَّقِيَ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ بِدِينِي وَ لاَ أَطْلُبَ بِهِ غَيْرَ آخِرَتِي وَ لاَ أَسْتَدْعِيَ مِنْهُ إِطْرَائِي وَ مَدْحِي
تا در كار دينم ابدأ از احدى نترسمو به دين جز عالم آخرت هيچ نطلبم و از آن دين ستايش و مدح مردم را نخواهم
وَ اجْعَلْ خَيْرَ الْعَوَاقِبِ عَاقِبَتِي وَ خَيْرَ الْمَصَايِرِ مَصِيرِي وَ أَنْعَمَ الْعَيْشِ عَيْشِي
و اى خدا عاقبتم را بهترين عواقب و بازگشتم را در آخرت به بهترين منازل و روزگارم را خوشترين روزگار مقرر ساز
وَ أَفْضَلَ الْهُدَى هُدَايَ وَ أَوْفَرَ الْحُظُوظِ حَظِّي وَ أَجْزَلَ الْأَقْسَامِ قِسْمِي وَ نَصِيبِي
و هدايتم نيكوتر هدايت و حظ و بهرهام را وافرترين بهرهها و نصيب و قسمتم را بزرگترين نصيب از رحمتت قرار ده
وَ كُنْ لِي يَا رَبِّ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَلِيّاً وَ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ دَلِيلاً وَ قَائِداً وَ مِنْ كُلِّ بَاغٍ وَ حَسُودٍ ظَهِيراً وَ مَانِعاً
و اى خداى من مرا از هر بدى و زشتى نگهدار باش و به هر خير و نيكى رهبرى كن و بدان جانب كشان و بر جور و بيداد هر ظالم و حسود ياريم كن و از من منع فرما
اللَّهُمَّ بِكَ اعْتِدَادِي وَ عِصْمَتِي وَ ثِقَتِي وَ تَوْفِيقِي وَ حَوْلِي وَ قُوَّتِي وَ لَكَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي
اى خدا همه تهيه و مايه اميدم و حفظم و وثوق و اطمينانم و توفيق و توانايى و قدرتم همه به ذات يكتاى توست و حيات و ممات من براى تو
وَ فِي قَبْضَتِكَ سُكُونِي وَ حَرَكَتِي وَ إِنَّ بِعُرْوَتِكَ الْوُثْقَى اسْتِمْسَاكِي وَ وُصْلَتِي
و جنبش و آرامشم در قبضه قدرت توست پيوند و تمسك و دست آويزم رشته محكم از كتاب توست
وَ عَلَيْكَ فِي الْأُمُورِ كُلِّهَا اعْتِمَادِي وَ تَوَكُّلِي وَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ وَ مَسِّ سَقَرَ نَجَاتِي وَ خَلاَصِي
و در تمام امور اعتماد و توكلم به حضرتت و از عذاب جهنم و آتش دوزخ تويى نجات بخش من
وَ فِي دَارِ أَمْنِكَ وَ كَرَامَتِكَ مَثْوَايَ وَ مُنْقَلَبِي وَ عَلَى أَيْدِي سَادَتِي وَ مَوَالِيَّ آلِ الْمُصْطَفَى فَوْزِي وَ فَرَجِي
و در دار امن و بهشت كرامتت تو منزل و مأواى من هستى و به دست آقايان و اميران من اهل بيت مصطفى (ص) فيروزى و گشايش كار من است
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ
پروردگارا درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) و مردان و زنان اهل ايمان و مسلمانان را ببخش و بيامرز
وَ اغْفِرْ لِي وَ لِوَالِدَيَّ وَ مَا وَلَدَا وَ أَهْلِ بَيْتِي وَ جِيرَانِي وَ لِكُلِّ مَنْ قَلَّدَنِي يَداً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
و مرا و پدر و مادرم را و فرزندانم را و اهل بيتم و همسايگانم و هر كه را به گردن من حقى است و علاقهاى از مرد و زن اهل ايمان همه را اى خدا ببخش و بيامرز
إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ (وَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ)
كه همانا تويى صاحب فضل و رحمت نامتناهى.
زيارت دوم ايضا شيخ صدوق در فقيه و عيون روايت كرده از موسى بن عبد الله نخعى كه گفت عرض كردم به خدمت حضرت امام على نقى عليه السلام كه يا ابن رسول الله مرا تعليم فرما زيارتى با بلاغت كه كامل باشد كه هرگاه خواستم زيارت كنم يكى از شما را آن را بخوانم
فرمود كه چون به درگاه رسيدى بايست و بگو شهادتين را يعنى بگو
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يكتا نيست كه او را شريك و انبازى نيست و گواهى دهم كه محمد (ص) كه بر او و آلش درود باد بنده و فرستاده اوست
و با حال غسل باشى و چون داخل حرم شوى و قبر را ببينى بايست و سى مرتبه
اللَّهُ أَكْبَرُ
* * *
بگو پس اندكى راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها را نزديك يكديگر گذار پس بايست و سى مرتبه
اللَّهُ أَكْبَرُ
* * *
بگو پس نزديك قبر مطهر رو و چهل مرتبه
اللَّهُ أَكْبَرُ
* * *
بگو تا صد تكبير تمام شود و شايد چنانكه مجلسى اول گفته وجه تكبير اين باشد كه اكثر طباع مايلند به غلو مبادا از عبارات امثال اين زيارت به غلو افتند يا از بزرگى حق سبحانه و تعالى غافل شوند يا غير اينها پس بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلاَئِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ
سلام بر شما اى خاندان نبوت و موضع ودايع رسالت و محل نزول ملايك و هبوط انوار وحى خدا و معدن رحمت حق
وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِيَاءَ النِّعَمِ
و گنجهاى علم و معرفت الهى و صاحبان منتهاى مقام حلم و اصول صفات كريمه و پيشواى امم و ممالكو ولى نعمتهاى روحانى
وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْيَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْكَانَ الْبِلاَدِ وَ أَبْوَابَ الْإِيمَانِ
و اركان بزرگوارى و نيكوكارى و عماد نيكويان عالم و بزرگ و قائد بندگان و ستونهاى محكم شهرهاى علم و درهاى ايمان
وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ سُلاَلَةَ النَّبِيِّينَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِينَ وَ عِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و امين اسرار خداى رحمان و فرزندان پيغمبران و برگزيده از رسولان و عترت رسول خاتم (ص) كه برگزيده خداى جهان است و بر شما باد رحمت و بركات خدا
السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلاَمِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى
سلام بر شما امامان و راهنمايان طريق هدايت و چراغهاى تاريكيهاى امت و پرچمداران علم و تقوى و خردمندان بزرگ و صاحبان عقل كامل
وَ كَهْفِ الْوَرَى وَ وَرَثَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى وَ الدَّعْوَةِ الْحُسْنَى
و پناه خلق عالم و وارثان پيغمبران حق و مثل اعلاى الهى و صاحب دعوت به بهترين كمال و نيكوترين اعمال
وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و حجتهاى بالغه الهى بر تمام اهل دنيا و آخرت و رحمت و بركات خدا بر شما باد
السَّلاَمُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ
سلام بر شما كه دلهايتان محل معرفت خداست و مسكن بركت حق و معدن حكمت الهى
وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اللَّهِ وَ أَوْصِيَاءِ نَبِيِّ اللَّهِ
و حافظان سر خداييد و حامل علم كتاب خدا و اوصياء پيغمبر خدا
وَ ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و اولاد رسول خدا كه درود و رحمت و بركات الهى بر او و بر آل او باد
السَّلاَمُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاَّءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّينَ (وَ الْمُسْتَوْفِرِينَ) فِي أَمْرِ اللَّهِ
سلام بر شما كه داعيان بسوى خدا هستيد و راهنمايان طريق رضا و خشنودى حضرت احديت و ثابت قدمان در اجراى فرمان خدا
وَ التَّامِّينَ فِي مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِينَ فِي تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِينَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ
و تام و كامل در عشق و محبت خدا و صاحبان مقام اخلاص در توحيد حضرت حق و آشكار كنندگان امر و نهى ايزد متعال
وَ عِبَادِهِ الْمُكْرَمِينَ الَّذِينَ لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و شماييد بندگان گرامى و مقرب الهى كه هرگز بر حكم او سبقت نگرفته و كاملا مطابق فرمانش عمل مىكنند سلام و رحمت خدا و بركات الهى بر شما باد
السَّلاَمُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلاَةِ وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ
سلام بر پيشوايان خلق كه داعيان بسوى حق و رهبر و رهنماى بزرگ و واليان و حاميان دين خداييد
وَ أَهْلِ الذِّكْرِ وَ أُولِي الْأَمْرِ وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِهِ وَ حِزْبِهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ
و اهل ذكر و فرمانداران از جانبخدا و آيات باقى و برگزيدگان خاص ربوبى و سپاه و نيروى الهى و مخزن علم ربانى
وَ حُجَّتِهِ وَ صِرَاطِهِ وَ نُورِهِ (وَ بُرْهَانِهِ) وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
و حجتهاى بالغه و طريق روشن حضرت حق و نور خدا و برهان او سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ كَمَا شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلاَئِكَتُهُ
گواهى مىدهم كه جز خداى يكتا خدايى نيست و او از شرك و شريك منزه است چنانكه خدا به يكتايى خود شهادت داده و فرشتگان
وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و دانشمندان عالم شهادت دادند كه جز آن خداى يكتاى مقتدر حكيم خدايى نيست
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ وَ رَسُولُهُ الْمُرْتَضَى
و نيز شهادت مىدهم كه محمد (ص) بنده خاص برگزيده و رسول پسنديده اوست
أَرْسَلَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
كه براى هدايت خلق و به دين و آيين ثابت حق فرستاد تا آنكه دين پاكش را مسلط و غالب بر تمام اديان گرداند هر چند مشركان ناپاك را آيين توحيد ناگوار باشد
وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ
و شهادت ميدهم كه محققا شما پيشوايان و امامان راهنما و راهدان و داراى عصمت و نزد خدا گرامى و مقرب هستيد و اهل تقوى و صدق و حقيقت
الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ
و برگزيدگان و مطيعان خدا و نگهبانان فرمان او و كاركنان به اراده او فيروزمند به كرامت و لطف او هستيد
اصْطَفَاكُمْ بِعِلْمِهِ وَ ارْتَضَاكُمْ لِغَيْبِهِ وَ اخْتَارَكُمْ لِسِرِّهِ
خدا شما را به علم ازلى براى كشف عالم غيب خود برگزيد و بر حفظ اسرار غيبى خويش انتخاب كرد
وَ اجْتَبَاكُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهُدَاهُ وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهَانِهِ وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ (بِنُورِهِ) وَ أَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ
و به توانائى و قدرت كامله مخصوص گردانيد و به هدايت خود عزت بخشيد و به برهان و اشراق نور خود تخصيص داد و به روح كلى الهى مؤيد فرمود
وَ رَضِيَكُمْ خُلَفَاءَ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ وَ أَنْصَاراً لِدِينِهِ
و شما را به خلافت الهيه در زمين پسنديده و حجت و ياوران دين حق
وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَرَاجِمَةً لِوَحْيِهِ وَ أَرْكَاناً لِتَوْحِيدِهِ
و حافظان سر و گنج علم لدنى و محل ودايع حكمت و مفسران وحى و اركان علم توحيد خود مقرر فرمود
وَ شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلاَماً لِعِبَادِهِ وَ مَنَاراً فِي بِلاَدِهِ وَ أَدِلاَّءَ عَلَى صِرَاطِهِ
و گواه خلق و نماينده خود براى بندگان و علامت روشن در بلاد عالم و راهنمايان صراط مستقيم خود گردانيد
عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً
و شما خانواده را معصوم از لغزش و ايمن از فتنه - و پاك و منزه از هر خلق ناشايسته گردانيد و از شما به كلى رجس و ناپاكى را زايل فرمود و پاك و پاكيزه گردانيد
فَعَظَّمْتُمْ جَلاَلَهُ وَ أَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ وَ مَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ وَ أَدَمْتُمْ (أَدْمَنْتُمْ) ذِكْرَهُ وَ وَكَّدْتُمْ (ذَكَّرْتُمْ) مِيثَاقَهُ
تا آنكه شما جلال خدا را به عظمت ياد كرديد و شأن او را به كبريايى و لطف و كرمش را به مجد و بزرگى ستوديد و ذكر خدا را بر دوام و عهد و ميثاقش را برقرار داشتيد
وَ أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طَاعَتِهِ وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فِي السِّرِّ وَ الْعَلاَنِيَةِ وَ دَعَوْتُمْ إِلَى سَبِيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
و پيمان طاعتش را محكم نموديد و پنهان و آشكارا خلق را نصيحت كرديد و به راه حق با برهان و حكمت و پند و موعظه نيكو دعوت كرديد
وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَكُمْ فِي مَرْضَاتِهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى مَا أَصَابَكُمْ فِي جَنْبِهِ (حُبِّهِ) وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكَاةَ
و در راه رضاى او از جان گذشتيد و بر هر مصايبى كه از امت به شما رسيد براى خدا صبر كرديد نماز را بپا داشتيد و زكوة را ادا نموديد
وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و امر به معروف و نهى از منكر فرموديد و حق جهاد را در دين خدا بجا آورديد
حَتَّى أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ وَ بَيَّنْتُمْ فَرَائِضَهُ وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ وَ نَشَرْتُمْ (وَ فَسَّرْتُمْ) شَرَائِعَ أَحْكَامِهِ
تا آنكه دعوت دين را آشكار ساخته و فرايض و احكامش را مبين و حدود را مقرر و شرايع و احكام
وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ وَ صِرْتُمْ فِي ذَلِكَ مِنْهُ إِلَى الرِّضَا وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ الْقَضَاءَ وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضَى
و سنن آسمانى را استوار گردانيديد تا آنكه در اقامه دين خدا را از خود خوشنود ساختيد و تسليم قضا شده و هر حكمى از رسولان الهى درگذشت همه را تصديق كرديد
فَالرَّاغِبُ عَنْكُمْ مَارِقٌ وَ اللاَّزِمُ لَكُمْ لاَحِقٌ وَ الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ
پس هر كس از طريق شما برگشت از دين خدا خارج شده و هر كس ملازم امر شما بود ملحق گشت و هر كس در حق شما مقصر شد محو و باطل گرديد
وَ الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ وَ مِيرَاثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ
و حق با شما و در خاندان شما و مبدأش از شما و مرجعش بسوى شماست و اهل حق و معدن حق و حقيقت شماييد و ميراث نبوت نزد شما است
وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَكُمْ
و بازگشت خلق بسوى شما و حساب خلايق بر شما است و فيصل حق از باطل نزد شما خواهد شد
وَ آيَاتُ اللَّهِ لَدَيْكُمْ وَ عَزَائِمُهُ فِيكُمْ وَ نُورُهُ وَ بُرْهَانُهُ عِنْدَكُمْ وَ أَمْرُهُ إِلَيْكُمْ
و آيات عظمت الهى نزد شما و عزايم اسرار نبوت در خاندان شما و نور خدا و برهان او نزد شما و امر خداى تعالى مربوط به امر شما است
مَنْ وَالاَكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ
هر كه شما را مولاى خود شناخت خدا را مولاى خويش دانسته و هر كه شما را دشمن داشت خدا را دشمن داشته و هر كه شما را دوست داشتخدا را دوست داشته
(وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ) وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ
و كسى كه با شما كينه و خشم ورزيد با خدا خشم و كينه ورزيده و هر كه چنگ به دامان شما زد به ذيل عنايت خدا چنگ زده است
أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ (السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ) وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ
شماييد راه راست خدا و گواهان دار دنيا و شفيعان عالم قيامت شماييد
وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ
رحمت سرمد و آيت و نشان مستور در گنجينه و امانت و وديعه لوح محفوظ الهى و درگاه امتحان خلق
مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ
هر كس رو بسوى شما آمد نجات ابد يافت و آنكه از اين درگاه دور شد بهلاكت رسيد شما خلق را بخدا مىخوانيد و بر طريق او دلالت مىكنيد و بخدا ايمان داريد
وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِيلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ
و تسليم او و مطيع فرمان اوييد و به راه خدا خلق را هدايت كرده و به كلام او حكم مىكنيد
سَعِدَ مَنْ وَالاَكُمْ وَ هَلَكَ مَنْ عَادَاكُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَكُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَكُمْ
هر كه به ولايت شما گرويد به سعادت رسيد و آنكه با شما دشمنى كند هلاك شود و هر كه منكر شما است نوميد است و هر كه از شما جدا است گمراه است
وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ
و هر كه به شما تمسك جست فيروز گرديد و هر كه بشما پناه آورد ايمن گرديد و هر كه مقام شما را تصديق كرد سلامت يافت و هر كه بدامان طاعت شما دست زد هدايت يافت
مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ
و هر كه شما را پيروى كرد در بهشت ابد منزل يافت و هر كه براه خلاف شما شتافت بآتش دوزخ مسكن كرد
وَ مَنْ جَحَدَكُمْ كَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَكُمْ مُشْرِكٌ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيْكُمْ فِي أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ
و هر كه منكر شما گرديد كافر است و هر كه با شما بجنگ برخاست مشرك است و هر كه رد حكم شما كرد در پستترين دركات جهنم است
أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ فِيمَا مَضَى وَ جَارٍ لَكُمْ فِيمَا بَقِيَ
گواهى مىدهم كه اين مقام براى شما هميشه در سابق و لاحق زمان بوده و خواهد بود
وَ أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ
و نيز گواهى مىدهم بر اينكه ارواح عاليه شما و نورانيت و طينت پاك شما ائمه طاهرين يكى است و آن ذوات طيب و طاهر عين يكديگرند
خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ
خدا شما را آفريد و محيط به عرش خود گردانيد تا اين زمان كه به نعمت وجود شما بر ما منت گذاشت
فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ
پس شما را در خاندانهايى قرار داد كه امر به رفعتش فرمود و به ذكر نام خدا در آن خاندانها فرمان داد
وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا (صَلَوَاتِنَا) عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا (لِخُلُقِنَا) وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا
و درود و صلوات ما رابر شما حكم گردانيد و آنچه را كه مخصوص ما كرد از نعمت ولايت شما براى نيكويى فطرت و خلقت ما و پاكى نفوس ما بود
وَ تَزْكِيَةً (بَرَكَةً) لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ
و براى تزكيه و پاكيزگى ما و كفاره گناهان ما پس ما نزد خدا به فضيلت و برترى شما بر خلق از اين پيش معترف و تسليم و به تصديق مقام شما معروف بوديم
فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ
كه خداى شما را به اشرف مقام اهل كرامت و عاليترين منزلت مقربان و رفيعترين درجات پيغمبران خود نايل گرداند
حَيْثُ لاَ يَلْحَقُهُ لاَحِقٌ وَ لاَ يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لاَ يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لاَ يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ
همان بلند مقامى كه از سابقين و لاحقين كسى بدان نخواهد رسيد و فوق آن مرتبه احدى راه نيابد و ابدا پيشروى بدان پيش نرود و ابدا طمع نيل به آن مقام را هم كسى نكند
حَتَّى لاَ يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لاَ صِدِّيقٌ وَ لاَ شَهِيدٌ
تا آنجا كه هيچ ملك مقرب و نبى مرسل و هيچ صديق و شهيد
وَ لاَ عَالِمٌ وَ لاَ جَاهِلٌ وَ لاَ دَنِيٌّ وَ لاَ فَاضِلٌ وَ لاَ مُؤْمِنٌ صَالِحٌ وَ لاَ فَاجِرٌ طَالِحٌ
و عالم و جاهل و پست و بلند و مؤمن صالح و فاجر طالح
وَ لاَ جَبَّارٌ عَنِيدٌ وَ لاَ شَيْطَانٌ مَرِيدٌ وَ لاَ خَلْقٌ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ شَهِيدٌ
و جبار سركشى و هيچ ديو گمراه و خلقى بين آنها نيست
إِلاَّ عَرَّفَهُمْ جَلاَلَةَ أَمْرِكُمْ وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ وَ كِبَرَ شَأْنِكُمْ وَ تَمَامَ نُورِكُمْ وَ صِدْقَ مَقَاعِدِكُمْ وَ ثَبَاتَ مَقَامِكُمْ
جز آنكه خدا همه آنها را به جلالت قدر و عظمت شأن و بزرگوارى و مقام رفيع شما شناسا گردانيد و نور تام تمام و منزلتهاى نيكو و ثابت بودن مقام
وَ شَرَفَ مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ وَ كَرَامَتَكُمْ عَلَيْهِ وَ خَاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ
و شرافت رتبه و منزلت نزد خدا و كرامت مجد شما نزد حق و اختصاص و تقرب شما به حضرت احديت و عزت و كرامت شما نزد حق همه را بر تمام روشن ساخت
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ أُسْرَتِي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكُمْ أَنِّي مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ
پدر و مادرم و اهل و مال و خويشانم به فداى شما باد خداى متعال را گواه مىگيرم و شما را نيز كه من به ولايت الهيه شما و بهرچه شما ايمان داريد من هم ايمان دارم
كَافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَ بِمَا كَفَرْتُمْ بِهِ مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ وَ بِضَلاَلَةِ مَنْ خَالَفَكُمْ
و بدشمنان شما و بهرچه شما كافر بآن و منكر هستيد من هم كافر و منكر آن هستم و من بجلالت شأن شما و بگمراهى مخالفان شما بصير و معتقدم
مُوَالٍ لَكُمْ وَ لِأَوْلِيَائِكُمْ مُبْغِضٌ لِأَعْدَائِكُمْ وَ مُعَادٍ لَهُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ
شما و دوستداران شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن داشته و با آنها عداوت مىكنم هر كه تسليم امر شما است با او تسليمو با هر كس كه با شما بجنگد جنگ خواهم كرد
مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ مُطِيعٌ لَكُمْ عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ
هر چه را شما حق دانيد حق مىدانم و آنچه را باطل گردانيد ابطال مىكنم من فرمانبردار شمايم و عارف به حق شما
مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ مُعْتَرِفٌ بِكُمْ مُؤْمِنٌ بِإِيَابِكُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ
و اقرار به فضيلت و برترى شما دارم و متحمل و معتقد به مقام علم و دانش شما و متلبس به عهد ولايت شما و معترف به حقانيت شما هستم و تصديق و ايمان به رجعت و بازگشت شما دارم
مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِكُمْ مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ عَامِلٌ بِأَمْرِكُمْ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ
و منتظر امر و فرمان شما و چشم به راه دولت حقه شما هستم و سخن شما را اخد كرده و امر شما را كار مىبندم و به درگاه شما پناه آورده
زَائِرٌ لَكُمْ لاَئِذٌ عَائِذٌ بِقُبُورِكُمْ مُسْتَشْفِعٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُمْ وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ إِلَيْهِ
و به زيارت شما شتافته و به قبور و مرقد مطهر شما پناه آورده و بدان توسل به حق مىجويم و شما را شفيع خود به درگاه خدا مىگردانم و بواسطه شما به خدا تقرب مىجويم
وَ مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي
و در تمام احوال و جميع امور حوايج و درخواستى كه از خدا دارم شما را مقدم داشته و بواسطه شما از خداى خود هر حاجت و مراد مىطلبم
مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ عَلاَنِيَتِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ وَ مُفَوِّضٌ فِي ذَلِكَ كُلِّهِ إِلَيْكُمْ
من به ظاهر و باطن شما و به حاضر و غايب و اول و آخر شما ايمان دارم و در تمام امور مذكور تفويض
وَ مُسَلِّمٌ فِيهِ مَعَكُمْ وَ قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبَعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ
و تسليم فرمان شمايم و قلبم تسليم شما و رأيم تابع رأى شما و نصرتم بتمام قواى اختيارى مهياى نصرت شماست هميشه
حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ تَعَالَى دِينَهُ بِكُمْ وَ يَرُدَّكُمْ فِي أَيَّامِهِ وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ وَ يُمَكِّنَكُمْ فِي أَرْضِهِ
تا روزگارى كه خدايتعالى دين خود را بولايت و حكومت شما زنده گرداند و در آن ايام ربوبى شما را بعالم باز گرداند و بشما براى اجراى عدل الهى تمكين و اقتدار در همه روى زمين بخشد
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ (عَدُوِّكُمْ) آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّيْتُ بِهِ أَوَّلَكُمْ
پس من همه هنگام با شما بوده و خواهم بود نه با دشمنان شما به شما ايمان دارم و به آن دليل كه اول شما را دوست مىدارم به همان دليل آخر شما را دوست مىدارم
وَ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ
و بسوى خدا عز و جل از دشمنان شما برائت مىجويم و از بت جبت و طاغوت و شياطين
وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ (وَ) الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ (وَ) الشَّاكِّينَ فِيكُمْ (وَ) الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ
و حزب آنها كه به شما ظلم كرده و حق شما را انكار كردند و كسانى كه سركشى از عهد ولايت شما كردند و ارث شما را غصب كردند و در مقام شما شك و ريب داشته و منحرفاز طريقه شما گرديدند از همه بيزارم
وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ
و از هر وسيله و پيشوايى غير شما و از پيشوايانى كه خلق را به آتش دوزخ مىخوانند از آنان تمام نيز بيزارى مىجويم
فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَداً مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاَتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ
پس خدا مادامى كه زندهام مرا در ولايت و دوستى و دين و آيين شما ثابت بدارد و مرا موفق به طاعت شما و بهرهمند از شفاعت شما گرداند
وَ جَعَلَنِي مِنْ خِيَارِ مَوَالِيكُمْ التَّابِعِينَ لِمَا دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ وَ جَعَلَنِي مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثَارَكُمْ
و از خوبان دوستداران شما كه به هر چه دعوت كرديد پيروى كردند قرار دهد و از آنان كه در پى آثار شما رفتند
وَ يَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ وَ يَهْتَدِي بِهُدَاكُمْ وَ يُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ وَ يَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ
و سالك طريق شما بودند و به رهبرى شما هدايت يافتند و به قيامت در زمره شما محشور شدند و در رجعت شما به جهان بازگشتند
وَ يُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فِي عَافِيَتِكُمْ وَ يُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ
و در دولت و سلطنت شما به حكومت و ملك رسيدند و به شرف عافيت بواسطه شما رسيدند و در ايام پادشاهى شما تمكن و اقتدار يافتند
وَ تَقَرُّ عَيْنُهُ غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي
و فرداى قيامت چشمشان روشن به جمال شما گرديد خدا مرا از آنها مقرر فرمايد پدر و مادرم و جان و اهل و مالم به فداى شما باد
مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ
هر كس كه اراده خدا شناسى و اشتياق بخدا در دل يافت به پيروى شما يافت و هر كس خدا را به يگانگى شناخت به تعليم شما پذيرفت
وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ مَوَالِيَّ لاَ أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لاَ أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ
و هر كس خدا طلب گرديد به توجه به شما گرديد اى پيشوايان من صفات كماليه شما آنقدر است كه ثناى شما را شمار نتوانم كرد و به كنه مدح و توصيف قدر و منزلت شما نتوانم رسيد
وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ
و شماييد نور قلب خوبان و هدايت كنندگان نكوكاران و حجتهاى خداى مقتدر جبار خدا بشما افتتاح عالم ايجاد كرد
وَ بِكُمْ يَخْتِمُ (اللَّهُ) وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ
و به شما نيز ختم كتاب آفرينش فرمود و بواسطه شما خدا بر ما باران رحمت نازل كرد و بواسطه شما آسمان را بپاداشت تا بر زمين جز به امرش فرو نيايد
وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلاَئِكَتُهُ وَ إِلَى جَدِّكُمْ
و بواسطه شما غم و اندوه و رنجها از دلها برطرف مىگردد و اسرار نازل بر پيغمبران و نزول فرشتگان نزد شما بر جد بزرگوار شما
و اگر زيارت امير المؤمنين عليه السلام باشد بجاى و إلى جدكم بگو وَ إِلَى أَخِيكَ
بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ آتَاكُمُ اللَّهُ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِينَ طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ وَ بَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّرٍ لِطَاعَتِكُمْ
(بر برادرت) روح الأمين نازلگرديد خدا به شما مقامى عطا كرد كه به احدى از اهل عالم عطا نكرد و هر شخص با شرافتى پيش شرف مقام شما سر فرود آورد و هر سركش متكبرى به اطاعت شما سر نهاد
وَ خَضَعَ كُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِكُمْ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْءٍ لَكُمْ وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ وَ فَازَ الْفَائِزُونَ بِوِلاَيَتِكُمْ
و هر جبار گردن فرازى در مقابل فضل و كمال شما خاضع و همه چيز پيش شما فروتن گشت و زمين به نور شما روشن گرديد و رستگاران عالم به ولايت و محبت شما رستگار شدند
بِكُمْ يُسْلَكُ إِلَى الرِّضْوَانِ وَ عَلَى مَنْ جَحَدَ وِلاَيَتَكُمْ غَضَبُ الرَّحْمَنِ
پيروى شما سلوك راه بهشت و رضوان و انكار ولايت شما خشم و غضب خداى رحمان است
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ
پدر و مادر و جان و اهل و مالم همه فداى شما باد در حلقه ذاكران عالم از سموات و ارض همه جا ذكر خير شماست نامهاى شما در ميان نامها
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ
و جسد پاك شما در ميان اجساد و روح بزرگ شما در ميان ارواح و نفوس قدسى شما در ميان نفوس و آثار وجودى شما در ميان آثار و قبور مطهر شما در ميان قبرها
فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَكُمْ وَ أَكْرَمَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَعْظَمَ شَأْنَكُمْ وَ أَجَلَّ خَطَرَكُمْ وَ أَوْفَى عَهْدَكُمْ (وَ أَصْدَقَ وَعْدَكُمْ)
پس چقدر نامهاى شما شيرين و نفوس شما با كرامت شأن و مقامتان بزرگ و قدر و منزلت شما با جلال و عهد شما با وفاترين عهد و وعد و پيمان شما راست و با حقيقت
كَلاَمُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ
سخن شما نوربخش دلها و امر و فرمان شما هدايت و ارشاد خلق كار شما نيكو و عادت شما نيكى و احسان فطرت شما كرم و بخشش
وَ شَأْنُكُمُ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ وَ قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ وَ رَأْيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ
و شأن ذاتى شما حق و صدق و مرافقت و شفقت قول و دستور شما حكم حتمى لازم الإجراء راى و انديشه شما علم و دانش و بردبارى و مآل انديشى است
إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي
اگر ذكر از خير و نيكويى شود اول مقام نيكى را داراييد و اصل و فرع و معدن و محل و مبدء و منتهاى هر خير و نيكويى شماييد پدر و مادر و جانم نثار شما باد
كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنَائِكُمْ وَ أُحْصِي جَمِيلَ بَلاَئِكُمْ
چگونه مدح و ثناى شما را توان وصف كرد و شئونات رفيع و جميلتان را توان به شمار آورد
وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَكَاتِ وَ مِنَ النَّارِ
در صورتى كه بواسطه شما خدا ما را از ذلت نجات داد و غم و اندوههاى شديد ما را برطرف ساختو از وادى مهالك عالم و آتش دوزخ رهانيد
بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي بِمُوَالاَتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا
پدر و مادر و جانم فداى شما بواسطه ولايت و پيشوايى شما خدا معالم و حقايق دين را به ما آموخت و هر آنچه از امور دنياى ما فاسد و پريشان بود اصلاح فرمود
وَ بِمُوَالاَتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَ بِمُوَالاَتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ
و بواسطه ولايت و پيشوايى شما كلمه به حد كمال رسيد و نعمت بزرگ دين بخلق عطا گرديد و پراكندگى امت بالفت و اتحاد مبدل گشت و بولايت و دوستى شما طاعت فريضه خلق پذيرفته ميشود
وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ وَ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ وَ الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ
و خدا دوستى شما را بر خلق واجب كرد و به شما درجات رفيع و مقام محمود
وَ الْمَكَانُ (وَ الْمَقَامُ) الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْجَاهُ الْعَظِيمُ وَ الشَّأْنُ الْكَبِيرُ وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ
و منزلت عالى معلوم نزد خداى عز و جل و جاه و عزت بزرگ و شأن عظيم و مقام شفاعت مقبول اعطا گرديد
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ
پروردگارا ما به آنچه نازل فرمودى ايمان آورديم و رسول تو را پيروى كرديم پس تو ما را از گواهان ثبت فرما
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا دلهاى ما را كه به حق هدايت فرمودى ديگر به باطل مايل نگردان و به ما از لطف ازلى خود رحمتى كامل عطا فرما كه همانا تويى عطا بخش بسيار بىعوض و منت
سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً
منزهى پروردگارا محققا وعده پروردگار ما انجام خواهد يافت
يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لاَ يَأْتِي عَلَيْهَا إِلاَّ رِضَاكُمْ
اى ولى خدا همانا بين من و خداى عز و جل گناهانى هست كه جز رضا و شفاعت شما آن گناهان را محو نخواهد ساخت
فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ
پس قسم به حق آنكس كه بر سر خود شما را امين گردانيد و سرپرست امور بندگان خود قرار داد و اطاعت شما را به طاعت خود مقرون ساخت
لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي فَإِنِّي لَكُمْ مُطِيعٌ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ
كه شما از خدا بر من بخشش و آمرزش طلبيد و شفيع من باشيد كه من مطيع فرمان شمايم و هر كس شما را اطاعت كند خدا را اطاعت كرده
وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ
و كسى كه شما را نافرمانى كند معصيت خدا را كرده و كسى كه شما را دوست دارد خدا را دوست داشته و كسى كه با شما خشم و دشمنى دارد با خدا دشمنى داشته
اللَّهُمَّ إِنِّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيَارِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِي
پروردگارا من اگر شفيعانى به تو نزديكتر از محمد (ص) و آل محمد (ع) كه همهاخيار و پيشوايان نيكوكار هستند مىيافتم آنها را به درگاه تو شفيع قرار مىدادم
فَبِحَقِّهِمُ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ
پس تو را قسم به حق آنها كه آن را تو بر خود لازم گردانيدى از تو درخواست مىكنم كه مرا داخل در جمله عارفان به مقام آنها و به حق آنها كرده
وَ فِي زُمْرَةِ الْمَرْحُومِينَ بِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
و در زمره رحمت شدگان به شفاعتشان قرار دهى كه تويى اى خدا مهربانترين مهربانان عالم
وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ (تَسْلِيماً) كَثِيراً وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ
و درود خدا بر محمد (ص) و آل طاهرينش و سلام و تحيت بسيار باد و ما را خدا كفايت است و نيكو وكيل و نگهبانى است.
مؤلف گويد كه اين زيارت را شيخ نيز در تهذيب نقل كرده و بعد از اين دعاى وداعى نقل كردهاند كه ما بملاحظه اختصار آن را ذكر ننموديم و اين زيارت چنانكه علامه مجلسى فرموده بهترين زيارت جامعه است از جهت متن و سند و فصاحت و بلاغت و والد ماجدش در شرح فقيه فرموده كه اين زيارت احسن و اكمل زيارات است و من تا در عتبات عاليات بودم زيارت نكردم ائمه عليهم السلام را مگر به اين زيارت