

در هر روز از دهه بخواند پنج دعايى را كه حضرت جبرئيل براى حضرت عيسى عليه السلام از جانب حق تعالى هديه آورده كه در ايام اين دهه بخواند و آن پنج دعا اين است
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ
گواهى مىدهم كه نيست معبود حقى جز خداى كه يگانه است و شريك ندارد مر او راست پادشاهى و ستايش او را سزد
بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و خوبى و نيكى به دست قدرت اوست و او بر هر چيزى تواناست
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لاَ وَلَداً
گواهى مىدهم كه خدايىجز ذات يگانه پروردگار نيست كه شريك ندارد يكتا و بىنياز است همسر و فرزند نگيرد
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ
گواهى مىدهم كه معبود حقى جز پروردگار يگانه نيست كه شريك ندارد
أَحَداً صَمَداً لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ
يكتا و بىنياز است فرزند ندارد و فرزند نبوده و نباشد برايش همتا احدى
أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ
گواهم كه نيست معبود حقى جز خداى يگانه كه شريك ندارد از اوست ملك و پادشاهى و ستايش و حمد مرا او راست
يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لاَ يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
زنده كند و بميراند و او زنده است نميرد به دست اوست خير و او بر هر چيز تواناست
حَسْبِيَ اللَّهُ وَ كَفَى سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا لَيْسَ وَرَاءَ اللَّهِ مُنْتَهَى
بس است مر خدا را و كافى است شنود خدا از هر كه دعا كند نيست وراء خدا نهايتى
أَشْهَدُ لِلَّهِ بِمَا دَعَا وَ أَنَّهُ بَرِيءٌ مِمَّنْ تَبَرَّأَ وَ أَنَّ لِلَّهِ الْآخِرَةَ وَ الْأُولَى
گواهى دهم براى خدا بدانچه دعوت كرده و به اينكه بيزار است از هر كه تبرى جويد و اينكه از خداست آخرت و دنيا.
پس حضرت عيسى عليه السلام ثواب بسيارى نقل كرده براى خواندن هر يك از اين پنج دعا را صد مرتبه و دور نيست چنانكه علامه مجلسى رحمة الله عليه فرموده اگر كسى هر روز هر يك از اين دعاها را ده مرتبه بخواند عمل به روايت كرده باشد و اگر هر روز هر يك را صد مرتبه بخواند بهتر خواهد بود
*********
خواندن تكبيرات است براى كسى كه در منى باشد عقيب پانزده نماز كه اولش نماز ظهر روز عيد است و آخرش نماز صبح روز سيزدهم و كسانى كه در ساير شهرها هستند بخوانند عقيب ده نماز از ظهر روز عيد تا صبح دوازدهم
و تكبيرات موافق روايت صحيح در كافى اين است
اَللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا
خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راهنموده
اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَبْلاَنَا
خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بىزبان و ستايش خدا راست بر اين آزمايش
و مستحب است تكرار اين تكبيرات عقيب نمازها به قدر امكان و خواندن بعد از نوافل
*********
بخواند در هر روز اين دهه اين تهليلات را كه از امير المؤمنين عليه السلام منقول است با ثواب بسيار و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ اللَّيَالِي وَ الدُّهُورِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ أَمْوَاجِ الْبُحُورِ
نيست معبود حقى جز خداى بر شماره شبها و روزگاران نيست معبود حقى جز خدا به شماره موجهاى درياها
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ رَحْمَتُهُ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ
نيست معبود حقى جز خدا و رحمتش به است از آنچه جمع كنند
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ
نيست معبود حقى جز خدا به شماره خار و درخت نيست معبود حقى جز خدا به شماره مو و كرك
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ
نيست معبود حقى جز خدا به شماره سنگ و كلوخ نيست معبود حقى جز خدا به شماره به هم زدن چشمها
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ فِي اللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَ (فِي) الصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ
نيست معبود حقى جز خدا در شب كه بگرددو صبح كه برآيد
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ عَدَدَ الرِّيَاحِ فِي الْبَرَارِي وَ الصُّخُورِ
نيست معبود حقى جز خدا به شماره بادها در بيابانها و سنگها
لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ مِنَ الْيَوْمِ إِلَى يَوْمِ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ
نيست معبود حقى جز خدا از امروز تا روزى كه دميده شود در صور.
*********
و دعاى چهل و ششم يَا مَنْ يَرْحَمُ مَنْ لاَ يَرْحَمُهُ الْعِبَادُ را نيز بخواند
*********
خواندن دعاهايى كه وارد شده پيش از نماز عيد و بعد از آن و در اقبال ذكر شده و شايد بهترين دعاهاى اين روز دعاى چهل و هشتم صحيفه كامله باشد كه اول آن اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمٌ مُبَارَكٌ است پس آن را بخواند
*********
چون مهيا شدى از براى رفتن به نماز عيد بيرون نروى مگر بعد از طلوع آفتاب و آنكه بخوانى دعايى را كه سيد در اقبال نقل كرده از جمله از ابو حمزه ثمالى روايت كرده از حضرت امام محمد باقر عليه السلام كه فرمود بخوان در عيد فطر و قربان و جمعه وقتى كه مهيا شدى به جهت بيرون رفتن به نماز اين دعا را
اللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّأَ فِي هَذَا الْيَوْمِ أَوْ تَعَبَّأَ
اى خدا هر كه در اين روز تهيه ديده و ساز و برگ عيد فراهم كرده
أَوْ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ فَوَاضِلِهِ وَ عَطَايَاهُ
و مهيا و مستعد آن است كه به ديدن مخلوقى رود به اميد عطا و بخشش و فضل و احسان آنها
فَإِنَّ إِلَيْكَ يَا سَيِّدِي تَهْيِئَتِي وَ تَعْبِئَتِي وَ إِعْدَادِي وَ اسْتِعْدَادِي
من هم اى سيد من مهيا شده و ساز و برگ ديده و آماده و مستعد گرديدهام
رَجَاءَ رِفْدِكَ وَ جَوَائِزِكَ وَ نَوَافِلِكَ وَ فَوَاضِلِكَ وَ فَضَائِلِكَ وَ عَطَايَاكَ
به اميد بخشش و جايزه و فضل و كرم و عطاهاى تو
وَ قَدْ غَدَوْتُ إِلَى عِيدٍ مِنْ أَعْيَادِ أُمَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آلِهِ
و در اين صبحگاه من عيدى است از اعياد امت پيغمبرت محمد صلى الله عليه و آله
وَ لَمْ أَفِدْ إِلَيْكَ الْيَوْمَ بِعَمَلٍ صَالِحٍ أَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ وَ لاَ تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوقٍ أَمَّلْتُهُ
و چيزى از عمل صالح در اين روز به پيشگاه نياوردهام كه وثوق بخلوص و شايستگى آن براى تقديم بحضرتت داشته باشم و بهيچ مخلوقى روى حاجت و اميد نياوردهام
وَ لَكِنْ أَتَيْتُكَ خَاضِعاً مُقِرّاً بِذُنُوبِي وَ إِسَاءَتِي إِلَى نَفْسِي فَيَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ اغْفِرْ لِيَ الْعَظِيمَ مِنْ ذُنُوبِي
و ليكن بدرگاه تو با ذلت و خضوع و اقرار و اعتراف به گناهان و ظلم بدكاريم به نفس خود روى آوردهام اى خداى بزرگ اى خداى بزرگ اى خداى بزرگ از گناهان بزرگ من درگذر
فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ إِلاَّ أَنْتَ يَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
كه گناه بزرگ را نمىبخشد جز ذات بزرگوار تو كه جز تو خدايى نيست اى مهربانترين مهربانان عالم.
*********
امر اول دعاى ندبه است كه مستحب است در چهار عيد يعنى عيد فطر و قربان و غدير و روز جمعه بخوانند و آن دعا اين است
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
ستايش و سپاس مخصوص خداست كه آفريننده جهان است و درود و تحيت كامل بر سيد ما و پيغمبر خدا حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ
پرودرگارا تو را ستايش مىكنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى
إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اضْمِحْلاَلَ
چون بزرگ نعيم باقى و بىزوال ابدى را كه نزد توست بر آنان اختيار كردى
بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ
بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى آنها هم بر اين شرط متعهد شدند
وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَ
و تو هم مىدانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى و علو ذكر يعنى قرآن با بلندى نام و ثناى خاص و عام بر آنها از پيش عطا كردى
وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلاَئِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ (الذَّرَائِعَ) إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ
و آنها را واسطه (هدايت خلق به توحيد و معرفت) و وسيله دخول بهشت رضوان و رحمت خود گردانيدى
فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا
پس بعضى از آنها را در بهشت منزل دادى تا هنگامى كه او را از بهشت بيرون كردى
وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ (مَعَ) مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ
و برخى را در كشتى نشاندى و با هر كس ايمان آورده و در كشتى با او درآمده بود همه را از هلاكت به رحمت خود نجات دادى
وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ
و بعضى را به مقام خلت خود برگزيدى و درخواستش را كه وى لسان صدق در امم آخر باشد اجابت كردى
وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّاً وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَ وَزِيراً
و به مقام بلند رسانيدى و بعضى را از شجره طور با وى تكلم كردى و برادرش را وزير و معين وى گردانيدى
وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ
و بعضى را به غير پدر تنها از مادر ايجاد كردى و به او معجزات عطا فرمودى و او را به روح قدس الهى مؤيد داشتى
وَ كُلٌّ (وَ كُلاًّ) شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجاً وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِيَاءَ (أَوْصِيَاءَهُ)
و همه آن پيمبران را شريعت و طريقه و آيينى عطا كردى و براى آنان وصى و جانشينى
مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ (مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ) مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ
براى آنكه يكى بعد از ديگرى از مدتى تا مدت معين مستحفظ دين و نگهبان آيين و شريعت و حجت بر بندگان تو باشد قرار دادى
وَ لِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ
تا آنكه دين حق از قرارگاه خود خارج نشده و اهل باطل غلبه نكنند
وَ لاَ (لِئَلاَّ) يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِياً
و تا كسى نتواند گفت كه اى خداچرا رسول بسوى ما نفرستادى كه ما را از جانب تو به نصيحت ارشاد كند و چرا پيشوا نگماشتى
فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى
كه ما از آيات و رسولانت پيروى كنيم پيش از آنكه به گمراهى و ذلت و خذلان در افتيم
إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
لذا در هر دورى رسول فرستادى تا آنكه امر رسالت به حبيب گراميت محمد صلى الله عليه و آله منتهى گرديد
فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ
و او چنانكه تواش برسالت برگزيدى سيد و بزرگ خلايق بود و خاصه پيمبرانى كه برسالت انتخاب فرمودى و افضل از هر كس كه برگزيده توست و گراميتر از تمام رسلى كه معتمد تو بودند
قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ
بدين جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتى و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانيدى و شرق و غرب عالمت را زير قدم فرمان رسالتش گستردى
وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ (بِهِ) إِلَى سَمَائِكَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ
و براق را مسخر او فرمودى و روح پاك وى را بسوى آسمان خود بمعراج بردى و علم گذشته و آينده تا انقضاء خلقت را به او به وديعت سپردى
ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلاَئِكَتِكَ
و آنگاه او را بواسطه رعب و ترس دشمن از او بر دشمنان مظفر و منصور گردانيدى و جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادى
وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ
و به او فيروزى دينش را بر تمام اديان عالم برغم مشركان وعده فرمودى و اين ظفر پس از آن بود كه رسول اكرم (ص) را باز تو او را با فتح و ظفر به خانه كعبه مكان صدق اهل بيت باز گردانيدى
وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ
و براى او و اهل بيتش آن خانه مكه را اول بيت و نخستين خانه براى عبادت بندگان مقرر فرمودى و وسيله هدايت عالميان گردانيدى
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً
كه آن خانه آيات و نشانهاى آشكار ايمان و مقام ابراهيم خليل بود و محل امن و امان بر هر كس كه در آن داخل مىشد
وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
و درباره خاندان رسول فرمودى البته خدا از شما اهل بيت رسول هر رجس و ناپاكى را دور مىسازد و كاملا پاك و مبرا مىگرداند
ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ
آنگاه تو اى پروردگار در قرآنت اجر و مزد رسالت پيغمبرت صلى الله عليه و آله را محبت و دوستى امت نسبت به اهل بيت قرار دادى
فَقُلْتَ قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ
آنجا كه فرمودى بگو اى رسول ما كه من از شما امت اجر رسالتى جزمحبت اقارب و خويشاوندانم نمىخواهم و باز فرمودى همان اجر رسالتى را كه خواستم باز بنفع شما خواستم
وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً
و باز فرمودى بگو اى رسول ما من از شما امت اجر رسالتى نمىخواهم جز آنكه شما راه خدا را پيش گيريد
فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَى رِضْوَانِكَ
پس اهل بيت رسول طريق و رهبر بسوى تواند و راه بهشت رضوان تواند
فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِياً
و هنگامى كه دوران عمر پيغمبرت سپرى گشت وصى و جانشين خود على بن ابى طالب صلوات الله عليهما و آلهما را بهدايت امت برگماشت
إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ
و چون او منذر و براى هر قوم هادى امت بود پس رسول اكرم (ص) در حالى كه امت همه در پيش بودند فرمود هر كس كه من پيشوا و دوست و ولى او بودم پس از من على مولاى او خواهد بود
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
بارالها دوست بدار هر كه على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه على را دشمن بدارد و يارى كن هر كه على را يارى كند و خوار ساز هر كه على را خوار سازد
وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى
و باز فرمود هر كس من پيغمبر او هستم على (ع) امير و فرماندار اوست و باز فرمود من و على هر دو شاخههاى يك درختيم و سايرين از درختهاى مختلفند
وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي
و پيغمبر (ص) على (ع) را نسبت به خود به مقام هارون نسبت به موسى نشانيد جز آنكه فرمود پس از من پيغمبرى نيست
وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ
و باز رسول اكرم دختر گراميش كه سيده زنان عالم است به على تزويج فرمود و باز حلال كرد بر على آنچه بر خود پيغمبر حلال بود و باز تمام درهاى منازل اصحاب را كه بمسجد رسول باز بود بحكم خدا بست غير در خانه على
ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ فَقَالَ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا
آنگاه رسول اسرار علم و حكمتش را نزد على وديعه گذاشت كه فرمود من شهر علمم و على در آن شهر علم است پس هر كه بخواهد در اين مدينه علم و حكمت وارد شود از درگاهش بايد وارد گردد
ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي
آنگاه فرمود تو برادر من و وصى من و وارث من هستى گوشت و خون تو گوشت و خون من است
وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي
صلح و جنگ با تو صلح و جنگ با من است و ايمان (به خدا و حقايق الهيه) چنان با گوشت و خون تو آميخته شده كه با گوشت و خون من آميختهاند
وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي
و تو فردا جانشين من برحوض كوثر خواهى بود و پس از من تو اداء قرض من مىكنى و وعدههايم را انجام خواهى داد
وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي
و شيعيان تو در قيامت بر كرسيهاى نور با روى سفيد در بهشت ابد گرداگرد من قرار گرفتهاند و آنها در آنجا همسايه منند
وَ لَوْ لاَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي
اگر تو يا على بعد از من ميان امتم نبودى اهل ايمان به مقام معرفت نمىرسيدند
وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ
و همانا على بود كه بعد از رسول اكرم امت را از ضلالت و گمراهى و كفر و نابينايى به مقام هدايت و بصيرت ميرسانيد او رشته محكم خدا و راه مستقيم حق براى امت است
لاَ يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِي رَحِمٍ وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِي دِينٍ وَ لاَ يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ
هيچكس به قرابت با رسول (ص) بر او سبقت نيافته و در اسلام و ايمان بر او سبقت نگرفته و نه كسى به او در مناقب و اوصاف كمال خواهد رسيد
يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
تنها قدم بقدم از پى رسول اكرم على راه پيمود كه درود خدا بر هر دو و بر آل اطهارشان باد و على است كه بر تأويل جنگ ميكند و در راه رضاى خدا از ملامت و سرزنش بدگويان باك ندارد
قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ (نَاهَشَ) ذُؤْبَانَهُمْ
و در راه خدا خونهاى صناديد و گردنكشان عرب را بخاك ريخت و شجعان و پهلوانانشان را به قتل رسانيد و سركشان را مطيع و منقاد كرد
فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ (فَأَصَنَّتْ) (فَأَصَنَّ) عَلَى عَدَاوَتِهِ
و دلهايشان را پر از حقد و كينه از واقعه جنگ بدر و حنين و خيبر و غيره ساخت و در اثر آن كينه پنهانى در دشمن او قيام كردند
وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ
و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند تا آنكه ناگزير او هم با عهد شكنان امت و با ظالمان و ستمكاران و با خوارج مرتد از دين در نهروان بقتال برخاست
وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى (الْأَشْقِيَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ) الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ
و چون نوبت اجلش فرا رسيد و شقيترين خلق آخر عالم به پيروى شقيترين خلق اول
لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ
فرمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله را امتثال نكردند و درباره هاديان خلق يكى بعد از ديگر
وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ
و امت همه كمر بر دشمنى آنها بسته و متفق شدند بر قطع رحم پيغمبر (ص) و دور كردن اولاد طاهرينش جز قليلى از مؤمنان حقيقى كه حق اولاد رسول را رعايت كردند
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ
تا آنكه بظلم ستمكاران امت گروهى كشته و جمعى اسير و فرقهاىدور از وطن شدند
وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
و قلم قضا بر آنها جارى شد به چيزى كه اميد از آن حسن ثواب و پاداش نيكو است چون زمين ملك خداست و هر كه از بندگان را بخواهد وارث ملك زمين خواهد كرد عاقبت نيك عالم با اهل تقوى است
وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و پروردگار ما از هر نقص و آلايش پاك و منزه است و وعده او قطعى و محقق الوقوع است و ابدا در وعده پروردگار خلاف نيست و در هر كار در كمال اقتدار و علم و حكمت است
فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ
پس بايد بر پاكان اهل بيت پيغمبر و على صلى الله عليهما و آلهما گريه كنند
وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ (فَلْتَدُرَّ) الدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ يَضِجُّ (يَضِجَّ) الضَّاجُّونَ وَ يَعِجُّ (يَعِجَّ) الْعَاجُّونَ
و بر آن مظلومان عالم ندبه و افغان كنند و براى مثل آن بزرگواران اشك از ديدگان بارند و ناله و زارى و ضجه و شيون از دل بركشند
أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ
كه كجاست حسن بن على كجاست حسين بن على كجايند فرزندان حسين آن پاكان عالم كه هر يك بعد از ديگرى رهبر راه خدا و برگزيده از خلق خدا بودند
أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ
كجا رفتند تابان خورشيدها و فروزان ماهها كجا رفتند درخشان ستارگان
أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَيْنَ أَعْلاَمُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لاَ تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ
كجا رفتند آن رهنمايان دين و اركان علم و دانش كجاست حضرت بقية الله كه عالم خالى از عترت هادى امت نخواهد بود
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
كجاست آنكه براى بركندن ريشه ظالمان و ستمگران عالم مهيا گرديد كجاست آنكه منتظريم اختلاف و كج رفتاريها را به راستى اصلاح كند
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
كجاست آنكه اميد داريم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد و كجاست آنكه براى تجديد فرايض و سنن ذخيره است
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ (الْمُتَّخَذُ) لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
كجاست آنكه براى برگردانيدن ملت و شريعت مقدس اسلام اختيار گرديده كجاست آنكه آرزومنديم كتاب آسمانى قرآن و حدود آن را احيا سازد
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ
كجاست آنكه دين و ايمان و اهل ايمان را زنده گرداند كجاست آنكه شوكت ستمكاران را درهم مىشكند كجاستآنكه بنا و سازمانهاى شرك و نفاق را ويران مىكند
أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ (النِّفَاقِ)
كجاست آنكه اهل فسق و عصيان و ظلم و طغيان را نابود مىگرداند كجاست آنكه نهال گمراهى و دشمنى و عناد را از زمين بر مىكند
أَيْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ (الْكَذِبِ) وَ الاِفْتِرَاءِ
كجاست آنكه آثار انديشه باطل و هواهاى نفسانى را محو و نابود مىسازد كجاست آنكه حبل و دسيسههاى دروغ و افتراء را از ريشه قطع خواهد كرد
أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ
كجاست آنكه متكبران سركش عالم را هلاك و نابود مىگرداند كجاست آنكه مردم ملحد معاند با حق را و گمراه كننده خلق را ريشه كن خواهد كرد كجاست آنكه دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل خواهد كرد
أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ (الْكَلِمِ) عَلَى التَّقْوَى أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى
كجاست آنكه مردم را بر وحدت كلمه تقوى و دين مجتمع مىسازد كجاست باب اللهى كه از آن درگاه وارد ميشوند
أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ
كجاست آن وجه اللهى كه دوستان خدا بسوى او روى آورند كجاست آن وسيله حق كه بين آسمان و زمين پيوسته است
أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاَحِ وَ الرِّضَا
كجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدايت در جهانيان كجاست آنكه پريشانيهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مىسازد
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ (الْمُطَالِبُ) بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ
كجاست آنكه از ظلم و ستم امت بر پيغمبران و اولاد پيغمبران دادخواهى مىكند كجاست آنكه از خون شهيد كربلا انتقام خواهد كشيد
أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى
كجاست آنكه خدا بر متعديان و مفتريان و ستمكارانش او را مظفر و منصور مىگرداند
أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا أَيْنَ صَدْرُ الْخَلاَئِقِ (الْخَلاَئِفِ) ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى
كجاست آنكه دعاى خلق پريشان و مضطر را اجابت مىكند كجاست امام قائم و صدر نشين عالم داراى نيكوكارى و تقوى
أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى
كجاست فرزند پيغمبر محمد مصطفى (ص) و فرزند على مرتضى و فرزند خديجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا بزرگترين زنان عالم
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ
پدر و مادرم فداى تو و جانم نگهدار و حامى ذات پاك تو باد اى فرزند بزرگان مقربان خدا اى فرزند اصيل و شريف و بزرگوارترين اهل عالم
يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ (الْمُهْتَدِينَ) يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ
اى فرزند هاديان هدايت يافته اى فرزند بهترين مردان مهذب اى فرزندمهتران شرافتمندان خلق
يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ (الْمُسْتَظْهَرِينَ) يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ (الْأَكْبَرِينَ)
اى فرزند نيكوترين پاكان عالم اى فرزند جوانمردان برگزيدگان اى فرزند مهتر گرامىتران
يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ
اى فرزند تابان ماهها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان
يَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ يَا ابْنَ الْأَعْلاَمِ اللاَّئِحَةِ يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
اى فرزند راههاى روشن خدا اى فرزند نشانهاى آشكار حق اى فرزند علوم كامل الهى اى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانى
يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الْمَشْهُودَةِ (الْمَشْهُورَةِ)
اى فرزند معالم و آثار ايمان كه مذكور است اى فرزند معجزات محقق و موجود اى فرزند راهنمايان محقق و مشهود خلق
يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
اى فرزند صراط مستقيم خدا اى فرزند نبأ عظيم اى فرزند كسى كه در ام الكتاب نزد خدا على و حكيم است
يَا ابْنَ الْآيَاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الظَّاهِرَاتِ يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ
اى فرزند آيات مبينات اى فرزند ادله روشن حق اى فرزند برهانهاى واضح و آشكار خدا
يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ يَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ يَا ابْنَ يس وَ الذَّارِيَاتِ
اى فرزند حجتهاى بالغه الهى اى فرزند نعمتهاى عام الهى اى فرزند طه و محكمات قرآن و ياسين و ذاريات
يَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَاتِ يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّاً وَ اقْتِرَاباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى
اى فرزند سوره طور و عاديات اى فرزند مقام ختمى مرتبت (ص) كه نسبت به حضرت على اعلاى الهى مقربترين مقام است
لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى
كاش مىدانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت آيا به كدام سرزمين اقامت دارى آيا به زمين رضوا يا غير آن يا به ديار ذو طوى متمكن گرديدهاى
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ (أَسْمَعُ) لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَى
بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و تو را نبينم و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم به گوش من نرسد
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ (لاَ تُحِيطَ بِي دُونَكَ) الْبَلْوَى وَ لاَ يَنَالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَى
بسيار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزديك من رنج و بلوى احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد - و شكوه به تو نتوانم
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ (يَنْزَحُ) عَنَّا
به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى
بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لاَ يُسَامَى
به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند به جانم قسم كه تو از سرشت عزتى كه بر شما هيچكس برترى نخواهد يافت
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لاَ يُجَارَى (يُحَاذَى) بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى
و ركن اصيل مجد و شرافت هستيد كه هيچكس همانند شما نخواهد گرديد به جانم قسم كه تو از آن نعمتهاى خاص خدايى كه مثل و مانند نخواهد داشت
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لاَ يُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ (أَجْأَرُ) فِيكَ يَا مَوْلاَيَ
به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد اى مولاى من تا كى در شما حيران و سرگردان باشم
وَ إِلَى مَتَى وَ أَيَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ وَ أَيَّ نَجْوَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ (أَوْ) أُنَاغَى
تا به كى و به چگونه خطابى درباره تو توصيف كنم و چگونه راز دل گويم اى مولاى من بر من بسى سخت است و مشكل كه پاسخ از غير تو يابم
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى
سخت و مشكل است بر من كه بگريم از تو و خلق تو را واگذارند سخت و مشكل است بر من كه بر تو دون ديگرى اين جريان پيش آمد
هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا بسى ناله فراق و فرياد و فغان طولانى از دل بركشم كسى هست كه جزع و زارى كند
هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِي عَلَى الْقَذَى هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى
آيا چشمى مىگريد تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگريد اى پسر پيغمبر آيا بسوى تو راه ملاقاتى هست
هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ (بِغَدِهِ) فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى
آيا امروز به فردايى مىرسد كه به ديدار جمالت محظوظ شويم آيا كى شود كه بر جويبارهاى رحمت درآييم و سيراب شويم
مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيْناً (فَتَقَرَّ عُيُونُنَا)
كى شود كه از چشمه آب زلال تو ما بهرهمند شويم كه عطش ما طولانى گشت كى شود كه ما با تو صبح و شام كنيم تا چشم ما به جمالت روشن شود
مَتَى تَرَانَا (وَ) نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى
كى شود كه تو ما را و ما تو را ببينيم هنگامى كه پرچم نصرت و فيروزى در عالم برافراشتهاى
أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً
آيا خواهى ديد كه ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمين را پر از عدل و داد كرده باشى
وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِ
و دشمنانت را كيفر خوارى و عقاب بچشانىو سركشان و كافران و منكران خدا را نابود گردانى
وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و ريشه متكبران عالم و ستمكاران جهان را از بيخ بركنى و ما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمين لب برگشاييم
اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا (الْأُولَى)
اى خدا تو برطرف كننده غم و اندوه دلهايى من از تو داد دل مىخواهم كه تويى دادخواه و تو خداى دنيا و آخرتى
فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَى
بارى به داد ما برس اى فريادرس فريادخواهان بندگان ضعيف بلا و ستم رسيده را درياب و سيد او را براى او ظاهر گردان اى خداى بسيار مقتدر و توانا
وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى
لطف كن و ما را بظهورش از غم و اندوه و سوز دل برهان و حرارت قلب ما را فرو نشان اى خدايى كه بر عرش استقرار ازلى دارى و رجوع همه عالم بسوى توست و منتهى بحضرت توست
اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ (الشَّائِقُونَ) إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ
اى خدا ما بندگان حقيرت مشتاق ظهور ولى توايم كه او يادآور تو
وَ بِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاماً
و رسول توست تو او را آفريدهاى براى عصمت و نگاهدارى و پناه دين و ايمان ما و او را برانگيختهاى تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد و او را براى اهل ايمان از ما بندگانت پيشوا قرار دادى
فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً وَ زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاماً وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً
پس تو از ما بآن حضرت سلام و تحيت برسان و بدين واسطه مزيد كرامت ما گردان و مقام آن حضرت را مقام و منزل شيعيان قرار ده
وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ (جَنَّاتِكَ) وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ
و بواسطه پيشوايى او بر ما نعمتت را تمام گردان تا آن بزرگوار به هدايتش ما را در بهشتهاى تو داخل سازد و با شهيدان راه تو و دوستان خاص تو رفيق گرداند
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ (وَ) رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ
اى خدا درود فرست بر محمد و آل محمد و باز هم درود فرست بر محمد جد امام زمان كه رسول تو و سيد و بزرگترين پيغمبران است
وَ عَلَى ( عَلِيٍّ ) أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ
و بر على جد ديگرش كه سيد سلحشور حملهور در راه جهاد توست و بر جده او صديقه كبرى فاطمه دختر حضرت محمد (ص)
وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ
و بر آنان كه تو برگزيدى از پدران نيكوكار او بر همه آنان و بر او
أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ
بهتر و كاملتر و پيوسته و دائمى و بيشترو وافرترين درود و رحمتى فرست كه بر احدى از برگزيدگان و نيكان خلقت چنين رحمتى كامل عطا كردى
وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاَةً لاَ غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا
و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتى كه شمارش بىحد و انبساطش بىانتها باشد و زمانش بىپايان باشد
اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ
اى خدا و بواسطه وجود آن حضرت دين حق را پاينده دار و اهل باطل را محو و نابود ساز و دوستانت را با آن حضرت هدايت فرما و دشمنانت را بواسطه او ذليل و خوار گردان
وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ
و اى خداى منان ما و او را پيوند و اتصالى كامل ده كه منتهى شود به رفاقت ما با پدرانش
وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ
و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سايه آنان زيست مىكند
وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ وَ الاِجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ
و ما را بر اداء حقوق آن حضرتش و جهد و كوشش در طاعتش و دورى از عصيانش يارى فرما و بر ما به رضا و خشنودى آن حضرت منت گذار
وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزاً عِنْدَكَ
و رأفت و مهربانى و دعاء خير و بركت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما تا بدين واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نايل شويم
وَ اجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً
و بواسطه آن حضرت نماز ما را مقبول و گناهان ما را آمرزيده و دعاى ما را مستجاب ساز
وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً
و روزيهاى ما را بواسطه او وسيع و هم و غم ما را برطرف و حاجتهاى ما را برآورده گردان
وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ
و بر ما به وجه كريم اقبال و توجه فرما و تقرب و توسل ما را بسوى خود بپذير
وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ
و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر لطف كرامت نزد تو را به حد كمال رسانيم
ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ
آنگاه ديگر هرگز نظر لطف را از ما به كرمت باز مگير و ما را از حوض كوثر جدش پيغمبر صلى الله عليه و آله به كاسه او و به دست او سيراب كن
رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سَائِغاً لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
سيرابى كامل گوارايى خوش كه بعد از آن سيراب شدن ديگر تشنه نشويم اى مهربانترين مهربانان عالم.
پس نماز زيارت بجا مىآورى بنحوى كه گذشت و دعا مىكنى به آنچه خواهى كه به اجابت خواهد رسيد إن شاء الله
*********
چهارم زيارت شبهاى قدر است بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام در ماه مبارك رمضان خصوص شب اول و نيمه و آخر آن و در خصوص شب قدر بسيار است و از حضرت امام محمد تقى عليه السلام منقول است كه هر كه زيارت كند امام حسين عليه السلام را در شب بيست و سوم ماه رمضان و آن شبى است كه اميد هست شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا و مقدر مىشود مصافحه كنند با او روح بيست و چهار هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت مىطلبند از خدا در زيارت آن حضرت در اين شب و در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السلام مروى است كه چون شب قدر مىشود منادى از آسمان هفتم از بطنان عرش ندا مىكند كه حق تعالى آمرزيد هر كه را كه به زيارت قبر حسين عليه السلام آمده و در روايت است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز گزارد نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالى سؤال كند بهشت را و پناه برد از آتش حق تعالى به او عطا فرمايد سؤال او را و پناه دهد او را از آتش و ابن قولويه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را در ماه رمضان و بميرد در راه زيارت از براى او عرض و حسابى نخواهد بود و به او بگويند كه داخل بهشت شو بدون خوف و بيم و اما الفاظى كه زيارت كرده مىشود حضرت امام حسين عليه السلام به آن در ليله قدر پس چنان است كه شيخ و مفيد و محمد بن المشهدى و ابن طاوس و شهيد رحمهم الله در كتب مزار ذكر نمودهاند و آن زيارت را مختص به اين شب و عيدين يعنى روز عيد فطر و قربان قرار دادهاند و شيخ محمد بن المشهدى به اسناد معتبر خود آن را از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده و گفته كه آن حضرت فرمودند وقتى كه اراده كردى زيارت كنى ابى عبد الله الحسين عليه السلام را پس برو به مشهد آن حضرت بعد از آنكه غسل كرده باشى و پوشيده باشى پاكيزهترين جامههاى خود را پس چون ايستادى نزد قبر آن حضرت پس روى خود را به جانب آن حضرت كن و قبله را ميان دو كتف خود قرار ده و بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند امير المؤمنين
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الصِّدِّيقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
سلام بر تو اى پسر صديقه طاهره فاطمه زهراء بزرگ زنان اهل عالم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا عبد الله سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ
گواهى مىدهم كه تو نماز را بپا داشتى و زكوة به مستحقان دادى و امت را امر به معروف و نهى از منكر كردى
وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
و كتاب خدا را به حق و حقيقت تلاوت فرمودى و در راه دين خدا حق جهاد و كوشش را به حدكمال فرمودى و بر اذيت و آزار امت صبر كردى و خالص براى طرفدارى دين خدا مراقبت كامل تمام عمر تا هنگام رحلت و شهادت فرمودى
أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِينَ خَالَفُوكَ وَ حَارَبُوكَ وَ الَّذِينَ خَذَلُوكَ وَ الَّذِينَ قَتَلُوكَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ
گواهى مىدهم كه آنان كه با تو به مخالفت و جنگ برخاستند و آنان كه تو را يارى نكردند و آنان كه تو را شهيد كردند همه به زبان پيغمبر امى لعن شدند
وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
و زيان و خوارى بر كسانى كه به شما افتراء بستند خدا لعنت كند آنان كه در حق شما ظلم و ستم كردند از خلق اولين و آخرين بر همه لعنت ابد و عذابشان مضاعف شديد و دردناك باد
أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ
اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمدهام و دوست با دوستانت
مُعَادِياً لِأَعْدَائِكَ مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَى الَّذِي أَنْتَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِضَلاَلَةِ مَنْ خَالَفَكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ
و دشمن با دشمنان توام و بدان راه هدايت و ايمان كه تو بر آن بودى بصير و معتقدم و عارف و واقفم به گمراهى مخالفانت پس مرا نزد خدا شفاعت فرما
پس بچسبان خود را بر قبر و روى خود را بر آن گذار پس مىروى به جانب سر مقدس و مىگويى
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ
سلام بر تو اى حجت خدا در همه زمين و آسمان
صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ الطَّيِّبِ وَ جَسَدِكَ الطَّاهِرِ وَ عَلَيْكَ السَّلاَمُ يَا مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
درود خدا بر روح پاك و جسم مطهرت باد و بر تو سلام باد اى آقاى من و درود و رحمت و بركات خداى بر تو باد
پس بچسبان خود را به قبر و ببوس آن را و بگذار صورت خود را بر آن و بگرد به جانب سر پس دو ركعت نماز زيارت گزار و نماز كن بعد از آن دو ركعت آنچه ميسر شود ترا پس از آن برو به سمت پا و زيارت كن على بن الحسين عليهما السلام را و بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ وَ ابْنَ مَوْلاَيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
سلام بر تو اى آقاى من فرزند آقاى من (اى على بن الحسين) رحمت و بركات خدا بر تو باد
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ ضَاعَفَ عَلَيْهِمُ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ
خدا لعنت كند آنكس را كه در حق تو ظلم و ستم كرد و خدا لعنت كند آنكس كه تو را به قتل رسانيد خدا عذاب دردناكاو را مضاعف و شديد گرداند
و دعا كن به آنچه مىخواهى پس زيارت كن شهدا را در حالى كه ميل كنى از سمت پا به طرف قبله پس بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الصِّدِّيقُونَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الشُّهَدَاءُ الصَّابِرُونَ
سلام بر شما اى راستگويان با ايمان كامل سلام بر شما اى شهيدان راه خدا كه صبر و شكيبايى كرديد
أَشْهَدُ أَنَّكُمْ جَاهَدْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى فِي جَنْبِ اللَّهِ
گواهى مىدهم كه شما در راه خدا جهاد كرديد و بر هر رنج و بلا صبر و تحمل نموديد
وَ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ أَشْهَدُ أَنَّكُمْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّكُمْ تُرْزَقُونَ
در طرفدارى دين خدا و در راه رضاى خدا و رسولش هميشه نصيحت و خيرخواهى كرديد تا هنگام شهادت و رحلت از دنيا گواهى ميدهم كه شما زنده ابديد نزد خدا و به رزق آسمانى متنعم شديد
فَجَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلاَمِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ وَ جَمَعَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي مَحَلِّ النَّعِيمِ
پس خدا از اسلام و اهل اسلام به شما پاداش بهترين نيكوكاران عالم را عطا فرمايد و بين ما و شما در محل نعمت ابد جمع گرداند
پس مىروى به زيارت عباس بن امير المؤمنين عليه السلام همينكه رسيدى آنجا و ايستادى نزد آن جناب بگو
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ
سلام بر تو اى پسر امير المؤمنين سلام بر تو اى بنده شايسته مطيع فرمان خدا و رسول خدا
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ (جَاهَدْتَ وَ) نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ
گواهى مىدهم كه تو در راه خدا جهاد كردى و نصيحت و خيرخواهى در همه عمر تا هنگام رحلت و شهادتت فرمودى و صبر ورزيدى
لَعَنَ اللَّهُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحِيمِ
خدا ظالمان در حق شما را از خلق اولين و آخرين لعنت كند و آنها را به قعر دوزخ در افكند
پس نماز تطوع كند در مسجد آن جناب هر چه خواهد و بيرون رود
*********
غسل است كه در اين روز سنت مؤكد است و بعضى از علما واجب دانستهاند
*********
قربانى است كه سنت مؤكد است
*********
نماز عيد قربان است به همان نحو كه در عيد فطر ذكر شد لكن در اين روز مستحب است كه افطار بعد از نماز از گوشت قربانى شود
خواندن نماز عيد فطر است و آن دو ركعت است در ركعت اول حمد و سوره اعلى بخواند و بعد از قرائت پنج تكبير بگويد و بعد از هر تكبير اين قنوت را بخواند
اَللَّهُمَّ (أَنْتَ أَهْلُ) أَهْلَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ
اى خدا اى كه عظمت و كبريايى شايسته و مخصوص توست
وَ أَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلَ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ
و جود و بخشش و جلال و جبروت به تو اختصاص دارد و لايق عفو و رحمت و سزاوار ترس از عصيان و آمرزش گناهان تويى
أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً
از تو درخواست مىكنم به حق اين روز كه براى مسلمين عيد قرار دادى
وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهِ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ مَزِيداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و براى محمد صلى الله عليه و آله ذخيره و زيادت مقام گردانيدى درخواست دارم كه درود بر محمد (ص) و آلش فرستى
وَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ
و مرا هم در هر سعادتى كه محمد (ص) و آل محمد (ع) را داخل گردانيدى داخل سازى
وَ أَنْ تُخْرِجَنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ
و از هر بدى كه محمد (ص) و آل محمد (ع) را خارج ساختى مرا نيز خارج گردانى كه درود بر محمد و آل او باد
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ فِيهِ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ الْمُخْلِصُونَ
اى خدا من از تو درخواست مىكنم بهتر چيزى را كه بندگان شايستهات از تو درخواست كردند و پناه مىبرم به تو از آنچه بندگان صالحت به تو پناه بردند
پس تكبير ششم بگويد و به ركوع رود و بعد از ركوع و سجود برخيزد به ركعت دوم و بعد از حمد سوره و الشمس بخواند پس چهار تكبير بگويد و بعد از هر تكبيرى آن قنوت را بخواند و چون فارغ شد تكبير پنجم گويد و به ركوع رود پس نماز را تمام كند