

روایت بابا نظر از آزادسازی سوسنگرد:
دست خدا را میدیدیم
شهریور 59 بود، به عنوان فرمانده گردان معرفی شدم و با گردان خودم که 300 نفر میشدند به سوسنگرد اعزام شدیم. در مقابل ما دو لشکر از نیروهای عراق به همراه 300 تانک صف آرایی کرده و آماده حمله بودند تا جاده حمیدیه را قطع کنند. من با دیگر برادران برای جلوگیری دشمن روانه خط شدیم تعدادی از برادران از جمله شهید چمران هم در منطقه حضور داشتند.
به اتفاق شهید رستمی به حضور شهید چمران رسیدیم که وی ضمن تشریح عملیات اعلام کرد که باید از سه محور به دشمن حمله ببریم؛ قرار شد نیروهای شهید چمران از کرخه، نیروهای شهید رستمی از روی جاده دست چپ و جاده هم به من واگذار شود. برای اولین بار بود که میخواستیم به دشمن حمله کنیم. برادران سپاه و بسیج از شوق یکدیگر را در آغوش میرفتند، میبوسیدند و فریاد میکشیدند...