

و من کتاب له عليه السلام [10] الي بعض عماله [11] اما بعد ، فانک ممن استظهر به علي اقامه الدين ، واقمع به نخوه الاثيم ، [12] و اسد به لهاه الثغر المخوف [13] فاستعن بالله علي ما اهمک ، و اخلط الشده بضغث من اللين ، [1] و ارفق ما کان الرفق ارفق ، و اعتزم بالشده حين لا تغني عنک الا الشده ، [2] و اخفض للرعيه جناحک ، و ابسط لهم وجهک ، و الن لهم جانبک ، [3] و آس بينهم في اللحظه و النظره ، و الاشاره و التحيه ، [4] حتي لا يطمع العظماء في حيفک ، و لا يياس الضعفاء من عدلک ، و السلام
ترجمه
[10] از نامه هاي امام عليه السلام به بعضي از فرماندارانش [11] اما بعد تواز کساني هستيکه من براي به پاداشتن دين از آنها کمک مي گيرم سرکشي و تکبر گناهکاران را به وسيله آنان در هم مي کوبم [12] و مرزهائيرا که در معرض خطر قرار دارد به وسيله آنها حفظ مي کنم [13] بنابراين تو در مورد آنچه برايت مهم است از خدا استعانت جوي و شدت و سختگيري را با کمي نرمش درهم آميز [1] در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن اما آنجائي که جز با شدت عمل کار از پيش نمي رود شدت را به کار بند . [2] پر و بالت را براي مردم بگستر و با چهره گشاده با آنان روبرو شو نرمش را نسبت به آنها نصب العين خود گردان [3] و در نگاه اشاره و تحيت و درود ميان آنها مساوات را رعايت کن [4] تا زورمندان در تبعيض طمع نورزند و ضعيفان از عدالت تو مايوس نگردند والسلام .