

17- حق رعيت
فأما حقوق رعيتك بالسلطان فأن تعلم أنك إنما استرعيتهم بفضل قوتك عليهم فإنــه إنما احلهم محل الرعيـة لك ؛ ضعفهم و ذلهم فما اولى مــن كفاكه ضعفه و ذله حتى صيره لك رعية و صير حكمك عليه نافذا؛ لايمتنع منك بعزة و لا قوة و لا يستنصر فيما تعاظمه منك إلا (بالله) بالرحمة والحياطة والأناة وما أولاك إذا عرفت ماأعطاك الله من فضل هذه العزة و القوة التى قهـرت بهـا أن تكـون لله شاكرا و مـن شكر الله أعطاه فيما أنعم عليه ؛ و لا قوة إلا بالله .
ترجمه : اي كسيكه بر مردم حكومت مي كنی و زمام امور آنها را بدست گرفته اي بدان كه رعيت را بر گردن تو حقوقی است كه ملزم به رعايت آن ميباشی . بدان كه حكومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف ايشان است ؛پس بهتر آنست كـه كفايت و رعايت كني كسی را كه ضعف و ناتوانيش اورا رعيت تو ساخته است ؛و حكم ترا بر او نافذ گردانيده است و نمی تواند كه با تو به مخالفت پـردازد و براي استيفای حقش عليه تو قيام نمايد و فرمانت را سر پيچی كند چون قوت و قدرتی ندارد .
چنانكه براي رهائيش از تو نمي تواند به كسي اتكاء كند مگر به خداوند متعال .
پس نسبت به رعيت رحيم و مهربان باش و براي حفاظت جان و مال و ناموس رعيـت و حمايت از آنان لحظهء غافـل نباش ؛ براي آسايش و آرامش آنها تلاش كن و با حلم و بردباری با ايشان برخورد نما و بايد بداني كه تو به فضل خداوند و لطف او حكومـت را به دست آورده اي پس خدا را شكرگزار باش؛ زيرا كسيكه شاكر باشد خداوند نعمت بيشتری به عطا مي كند و قوتی نيست مگر به قوت خداوند .