

افاضات
درمان سوختگی برای دماغ «اصلاحات»شده
«دماغسوختگی» یک ترکیب ناب است که خیلی جای بحث دارد؛ آن هم بحثهای گفتمانی از نوع «چیز»دار! بههمین دلیل است که وقتی آدم بوی دود سوختگی را حس میکند، محض اینکه به دیگران بگوید از سلامت خودش مطمئن است، دورواطراف را نگاه مینماید. بعدش اگر منبع دود همچنان نامکشوف باقیماند، میرود جلوی آینه.
بیت: آینه چون نقش تو بنمود «راست»/ آینه بیچاره گناهش کجاست؟! در این لحظه باید طبق آئیننامههای نانوشته، اعمال زیر را انجام دهید تا بلکه مردم باورشان شود «اعتدال» چهره شما بههم نخورده است:
یک) بهتر است واقعیت را قبول کنید. دماغ «اصلاحات»شده، خوب که میسوزد هیچ، قابلیت اشتعال خیلی بالایی هم دارد و گاهی مثل ماجراهای سال88(لال بشم اگه جای «ماجرا» از کلمه «فتنه» استفاده کنم!)، سرایت میکند به سطل آشغال و بعضیها را به «سوءتفاهم» دچار میکند!
دو) سوختگی مورد اشاره شدیداً مسری است. برای پیشگری از آنکه باعث سوختگی دماغ نزدیکانتان بشوید، بروید نزد خانواده محترم و بگویید پرواز مستقیم به مقصد «نیویورک» کنسل شده و مثل قبل قرار است بروید لندن تا دکترا بگیرید بیاورید بدهید مردم تا ذوقمرگ بشوند.
سه) موبایل اسکرینتاچ را برداشته و به یکی از دهها سایت، روزنامه یا نشریه «زنجیرهای» زنگ بزنید تا از قول شما تیتر بزنند: «روزی که دماغم نسوخت، بهترین روز عمرم بود» اینجوری باورتان میشود که دماغتان نسوخته است.
منبع: هفته نامه 9 دی شماره 118