از هر موقعیتی جهت روضه استفاده می کرد. وقتی خبر فوت دختر ایشان رسید، با خود ایشان به آن اتاقی که جنازه دخترشان در آن قرار داشت،رفتیم. بی اختیار اشکش سرازیر شد و گفت
دخترم! الان که تو رفتی، دختران مولایت می آیند و تو را استقبال می کنند. مبادا مقابل آن ها بگویی که من پدر دارم؛ چون پدر این عزیزان را کشته اند و خودشان را هم اسیر کرده اند
سطح ادبی اشعار مرحوم نظام زیاد بالا نبود و چند شعری بیش، از او باقی نمانده است؛ اما چون از خلوص او حکایت می کند، آن قدر جلوه دارد که تا در مجلسی شروع می کنیم به خواندن، مجلس زیر و رو می شود ......