

من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج2 ؛ ص262
1517- و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: باد داراى سر و دو بال است.
1518- از كامل بن علاء (يكى از اصحاب امام باقر عليه السّلام) روايت كردهاند كه گفت: من در خدمت امام محمّد باقر عليه السّلام در عريض بودم كه باد شديدى وزيدن گرفت و آن حضرت شروع كرد به تكبير گفتن، آنگاه فرمود: همانا «اللَّه اكبر» باد (يا شدت باد) را برطرف ميسازد.
1519- و نيز آن حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ بادى را بحركت در نمی آورد مگر از سر رحمت يا براى عذاب، پس هر گاه با آن برخورد كرديد اين دعا را بخوانيد:
اللهمّ انا نسألك خيرها و خير ما ارسلت له، و نعوذ بك من شرها و شر ما ارسلت له.
(يعنى: بار خدايا ما از تو خير اين باد و نيكوترين آنچه را كه اين باد براى آن فرستاده شده درخواست میكنيم، و پناه میبريم به تو از شرّ آنچه كه اين بادى براى آن فرستاده شده است) و پس از دعا تكبير بگوئيد و صداى تكبيرتان را بلند سازيد كه اين كار شدّت و سورت باد را میشكند[1]
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج2 ؛ ص263
1520- رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بادها را ناسزا و دشنام مگوئيد زيرا آنها از طرف خدا مأمورند، همچنين كوهها را، و ساعتها را، و روزها را، و شبها را دشنام ندهيد كه شما گناه میكنيد و ناسزا بخودتان بازمیگردد.[2]
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج2 ؛ ص263
1522- و على بن رئاب از أبى بصير روايت كرده كه گفت: از امام باقر عليه السّلام در مورد بادهاى معروف چهارگانه يعنى: شمال، جنوب، صبا و دبور سؤال كردم و به آن حضرت عرض كردم: همانا مردم ميگويند (يا در بين عامه مردم شايع است) كه باد شمال از بهشت، و باد جنوب از جهنم، مىآيد نظر شما چيست؟
آن حضرت فرمود: همانا خداوند عزّ و جلّ را لشكريانى است از باد كه هر كس را كه نافرمانى و معصيت خداوند كند بدان وسيله عذاب فرمايد، و هر بادى را فرشتهاى گماشته شده كه فرمانش را اجرا میكنند، پس هر گاه خداوند عزّ و جلّ اراده فرمايد تا قومى را به عذابى گرفتار سازد به فرشتهاى كه بدان نوع از باد گماشته شده كه خدا ميخواهد بوسيله آن عذابشان نمايد وحى ميفرمايد (كه اين اراده الهى را اجرا كند) و آن فرشته نيز بنوبه خود به باد مورد نظر و تحت فرمان خويش دستور انجام آن را ميدهد و
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج2، ص: 264
باد همچون شير خشمگين و پرهيجان به جوش و خروش درمی آيد (و اجراى امر میكند)،
و هر بادى از بادها را اسمى جداگانه است، مگر فرمايش خداوند عزّ و جلّ را نشنيدهاى كه ميفرمايد: إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ (يعنى:
همانا ما برايشان باد صرصرى فرستاديم در روز نحسى كه شومى آن پيوسته بود) و باز فرموده: «باد عقيم» برايشان فرستاديم، و باز خداوند تعالى فرموده:فَأَصابَها إِعْصارٌ فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ (يعنى: پس آنها را بادى رسيد كه در آن آتش بود و آنها را سوخت) و نيز ساير بادها كه در قرآن از آنها ياد كرده و بوسيله آنها هر كس را كه نافرمانى او كند عذاب فرمايد. و خداوند عزّ و جلّ را بادهاى رحمت است همچون لواقح (يعنى باد بهارى)، و بادهائى كه ابرها را بحركت درمی آورد و پيش ميراند، و بادهائى كه ابرها را در ميان آسمان و زمين نگاه ميدارند، و باز بادها كه ابرها را مي فشارند و به اذن خدا آنها را به ريزش باران واميدارند، و باز بادها ابرها را پراكنده ميسازند، و بادهاى رحمت ديگرى كه خداوند در كتاب خود آنها را نام برده و برشمرده است. و اما بادهاى مشهور چهارگانه، همانا آنها نام فرشتگانى بهمين اسم ها است يعنى شمال، جنوب، صبا و دبور، و بر هر كدام از اين بادها فرشتهاى گماشته شده است، و چون خداوند تبارك و تعالى اراده فرمايد كه باد شمال را بوزش درآورد، فرشتهاى را كه نامش شمال است فرمان ميدهد (كه اين كار را انجام دهد) و آن فرشته بر بيت الحرام فرود
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج2، ص: 265
می آيد و بر ركن يمانى میايستد، و بالهايش را بر هم ميزند
و باد شمال پراكنده می شود در خشكي ها و درياها هر كجا كه خداوند عزّ و جلّ بخواهد، و هر گاه خداوند تبارك و تعالى اراده فرمايد كه باد صبا را بحركت آورد، بدين منظور فرشتهاى را كه نامش صبا است امر ميفرمايد (كه اين كار را انجام دهد) و او بر بيت الحرام فرود مى آيد و بر ركن يمانى ميايستد و بالهايش را بر هم ميزند و باد صبا پراكنده مىشود و در خشكى و دريا در هر كجا كه خداوند متعال اراده فرموده باشد وزيدن ميگيرد، و هر گاه خداوند اراده فرمايد كه باد جنوب را بحركت آورد فرشتهاى را كه نامش جنوب است فرمان ميدهد، و او بر بيت الحرام فرود می آيد و بر ركن يمانى ميايستد و بالهايش را بر هم ميزند و در نتيجه باد جنوب در خشكى و دريا در هر كجا كه خداوند متعال اراده فرموده شروع به وزيدن ميكند. و چون خداوند عزّ و جلّ اراده فرمايد كه دبور را به حركت درآورد فرشتهاى بهمين نام را فرمان ميدهد و آن فرشته بر بيت الحرام فرود آمده و بر ركن يمانى ميايستد و بالهايش را بر هم ميزند و باد دبور در هر كجا كه خداوند تعالى اراده فرمايد در خشكى و درياها پراكنده شده وزيدن ميگيرد.
شرح: «اين خبر شريف از نظر سند صحيح و معتبر است و از نظر متن اشاره به مطلبى دقيق و عالى دارد و از جمله «مردم ميگويند» پيدا است كه اذهان توده مردم در اين امور متوجه اسباب طبيعى بوده كه عبارت از برودت و حرارت است، پس چون باد شمال داراى برودت است ناچار از بهشت مي وزد و باد جنوب چون گرم است منشأ آن از دوزخ است.
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج2، ص: 266
امام عليه السّلام بر آن است كه اذهان را از امور طبيعى منصرف و متوجه جنبه الهى اين امور كند و همچنين آنچه از خير و شرّ بر اين امور مترتب است تا عموم مردم بدانند كه همه عوامل طبيعى به مشيّت الهى و اراده حقّ و جملگى مسخّر امر او مىباشند، چه هيچ يك از نظامات كونيّه از خود استقلالى ندارد و از جانب خداوند موكّلى از فرشتگان بر آنها فرمانروا هستند. و شايد مراد از ركن، عرش الهى باشد و وصف به يمانى نيز بقرينه «و السّموات مطويّات بيمينه» و آيات اين گونه، كنايه از قدرت كامله خداوند عليم و حكيم باشد.[3]
من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج2 ؛ ص266
1525- پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله هر گاه كه باد زرد، يا باد سرخ، يا باد سياه وزيدن ميگرفت، رنگ روى مباركش دگرگون شده و زرد ميگرديد، و مانند كسى ميشد كه ترسان و لرزان باشد تا آنگاه كه از آسمان قطرهاى باران ببارد، در اين موقع بود كه رنگ و روى آن حضرت بحال عادى برمیگشت و ميفرمود: باد رحمت الهى را آورد يا باد رحمت خداوند آمد.
[1] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.
[2] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.
[3] ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، 6جلد، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.