

پیامبر(ص)...گوئی میبینم که او دردمند و بیمار شده، و نیاز به پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستاری او میفرستد، تا از او پرستاری کند
مرحوم شیخ صدوق از ابن عباس روایت میکند که پیامبر فرمودند:
هرگاه فاطمه را مینگرم و یاد حوادث و مصائبی میافتم که بعد از من بر او وارد میگردد، گویی مینگرم که پریشانی وارد خانه او شده و به او بیاحترامی میشود و حقش غصب میگردد و از دستیابی به ارزشش بازداشته میشود و پهلویش شکسته و فرزندش سقط می گردد، او ندا می کند: یا مُحَمَّداهُ!
جوابی نمیشنود یاری میطلبد ولی کسی او را یاری نمیکند، همواره بعد از من محزون و غمگین و گریان است، گاهی بیاد می آورد که وحی از خانه اش قطع شده، و زمانی بیاد میآورد که به فراق من مبتلا گشته، و نیمههای شب وحشت زده میشود از این رو که صدای قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره میشنید، ولی اینک نمیشنود، سپس خود را پس از آنکه در دوران پدر، عزیز مییافت، پریشان و غمزده مییابد، در این هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او میسازد، فرشتگان با او همسخن می شوند چنانکه با حضرت مریم همسخن میشدند، و فرشتگان خطاب به او میگویند:
یا فاطِمَهُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاکِ وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ، یا فاطِمَهُ اُقْنُتِی لِرَبِّکِ، وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرّاکِعینَ.
«ای فاطمه! خداوند ترا اختیار کرد و برگزید و پاک ساخت و بر همه ی بانوان جهانیان، ممتاز نمود، ای فاطمه! خدای خود را عبادت و سجده کن و با راکعان درگاه خدا، رکوع بجای آورد.»
سپس گوئی میبینم که او دردمند و بیمار شده، و نیاز به پرستار دارد، خداوند حضرت مریم دختر عمران را به پرستاری او می فرستد، تا از او پرستاری کند، در آن وقت با خدا چنین راز و نیاز می کند:
«خدایا از زندگی سیر و خسته شدهام و از دنیاپرستان افسرده گشتهام، مرا به پدرم ملحق کن.»(1)
خداوند او را به من ملحق میسازد، او نخستین فرد از اهل بیت من است در حالی که محزون و غمگین است و حقش غصب شده، و او را کشتهاند، به من میپیوندد، در این هنگام به خدا عرض میکنم: «خدایا کسانی را که به او ظلم کردند، از رحمت خود دور کن، و آنان را که حق او را غصب کردند، مجازات فرما، و آنان را که او را پریشان نمودند، خوار نما، و آنان را که به پهلوی او ضربت زدند و کودک او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد کن.»
در این هنگام، فرشتگان میگویند: آمین: «خدایا به استجابت برسان»(2)
در تحلیل آن برهه از تاریخ باید گفت آنچه رویاروی ، حضرت حضرت زهرا ایستاد، صرفا دنیاطلبی عدهای مسلمان که نبوت را برای بنیهاشم و خلافت را حق خود میدانستند نبود بلکه طبق آیات قرآن و روایات، دو جریان قدرتمند روبهروی حضرت زهرا صفآرایی کردند. طبق آیه 82 سوره مائده «مسلما یهودیانی و کسانی را شرک رزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مومنان خواهی یافت.»
آنان با نفوذ و تحریک منافقانی که در فتوحات مسلمانان به ظاهر اسلام آوردند، جریانی را ایجاد کردند که به زعم خود حاکمیت جهان را از آن خود کنند در سوره مبارکه انبیاء آیه 105 خداوند میفرماید:
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید هرکس از شما از دین خود برگردد و بزودی گروهی را میآوردکه خدا آنان را دوست میدارد و آنان نیز خدا را دوست دارند»
علامه طباطبایی میفرماید:
«این آیه بیانگر ارتداد قوم یهود است و پس از آن وعده الهی نیز از آنان برداشته شد.»(3)
اما یهودیان به این امر قائل نبودند این از آیه 64 سوره مبارکه مائده برملا میشود:
«که یهود گفتند دست خدا بستهاست و خداوند در ادامه میفرماید دستهای خودشان بستهاست و بدین سخن که گفتند ملعون گشتند دستهای خدا گشوده است و به هرکس که بخواهد روزی میدهد.»
طبق آیه 67 سوره مائده آنچه بر پیامبر نازل شد که بر طغیان آنان افزود ولایت امیرالمومنان بود. این یعنی حاکمیت اسلام و یعنی مبارزه همهجانبه و قدرتمند بر علیه امیرالمونین و طرفداران وی.
از آنجا که سفارش پیامبر به مولا امیرالمونین سکوت و صبر میباشد، بنابراین ادامه ماموریت به عهده سیاسیترین بانوی تاریخ است.
ایشان با هوشمندی خارقالعادهای در ابتدا جریان فدک را مطرح میکنند؛ زیرا اگر در این جریان محق بودن خویش را به اثبات برسانند، جرقههای ناحق بودن دسدگاه حاکم زده میشد.
ایشان با احتجاج از آیه 26 سوره اسرا « و آت ذالقربی حقه» موجی را در آن جو فتنهزده ایجاد کردند تا جایی که قدرت خویش را بر جریان حاکم مستولی کردند.
حال نوبت به مرحله بعدی ماموریت میرسد. دختر پیامبر گام بلند و مهمی برای زدودن غبار غلیظ فتنه برمیدارند.
حضرت زهرای صدیقه بر اثر جراحات در خانه بستری میشود.(4)
زنان مهاجر و انصار برای عیادت شرفیاب شدند و میپرسند با این بیماری چگونه شب و روز رامیگذرانی ای دختر پیامبر؟(5)
به پاسخ هوشمندانه، روشنگری و آیندهنگری حضرت دقت فرمایید:
«پس از حمد الهی و صلوات بر پدر فرمودند:
به خدا سوگند در حالی شب را به صبح میرسانم که از دنیای شما ناراضی و از مردان شما بیزارم، آنان را پس از امتحان دور انداخته و پس از مشاهده نیات سوء و رفتارهای ناهنجارشان از همه کناره گرفتم و....
آگاه باشید و همگی گوش فرادهید! به زودی روزگار عجائب خود را بر شما نمایان خواهد کرد؛ به خاک مالیده باد بینی گروهی که گمان میکنند کار نیکو میکنند(6) و آگاه باشید که آنان مفسدانند ولکن خودشان نمی دانند.(7)
به جانم سوگند که این افعال شما بار برداشت پس منتظر باشید تا مدت حمل منقضی شود، مهیا شوید برای حوادث و فتنهها و مصیبتها! و خود را با شمشیر قاطع و استبداد ستمکاران بشارت دهید.
ترس بر اندام زنان رعضه میاندازد و مردان خویش را آگاه میکنند.
پس از این سخنان قدرتمندانه، مردان انصار و مهاجر به سوی خانه حضرت زهرا شتافتند، حضرت فرمودند:« از من دور شوید و هیچ چیز تقصیر و کوتاهی شما را چاره نکند»
از این ماجرا میتوان درک کرد که گریه و فغان حضرت فاطمه مردم مدینه را به بیداری رهنمون میسازد.
سران فتنه در مسجد از امیرالمومنان شنیده بودند که اگر 40 یار داشتم حق خویش را باز میستاندم و با آمد و شد مردان به در خانه حضرت زهرا، بیم بیداری مردم شدت میگیرد که فتنه دیگری را شروع به طرحریزی میکنند.
آنان به گوش امیرالمونان میرسانند که به فاطمه بگو یا روز بگرید یا شب!
چرا که هیچکس همچون سران توطئه به نورانیت اثرگذاری این اشکها واقف نبود.
وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ (8)
و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی باز می گردند.
فهرست منابع:
1- ترجمه کتاب بیتالاحزان، رنج ها و فریادهای فاطمه(س) نوشته حاج شیخ عباس قمی/ طالب زداه (صفحه 54)
2- ترجمه کتاب بیتالاحزان، رنج ها و فریادهای فاطمه(س) نوشته حاج شیخ عباس قمی/ طالب زداه (صفحه 56)
3- المیزان/ جلد 2/ صفحه 22
4- الطبقات الکبری/ج 8/صفحه 29
5- احتجاج/ ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی/ جلد اول/ صص 333و 334
6- کهف/104
7- بقره/12
8- شورا/227
مصاف ایرانیان