
چه کسانی عبارت ولی را به معنای جانشین استفاده کرده اند؟!
به گزارش نوری از بهشت، مصاف نوشت: معنای ولی (آیا کس دیگری جز پیامبر از عبارت ولی بعنوان جانشین و خلیفه استفاده کرده است؟)
• جناب ابوبکر
جانشینی عمر از ولی
در جانشینی عمر، ابوبکر میگوید که: اللهم ولیته بغیر امر نبیک
خداوندا من بدون دستوری از پیامبرت عمر را ولی کردم.
همچنین می گوید:ان قد ولیت علیکم خیرکم
من بهترین شما را بر شما ولی کردم.
الثقات ابن حبان،ج2،ص193
همچنین در جایی دیگر می گوید من بر شما ولی شدم ولی بهتر از شما نیستم...
البدایه و النهایه،ابن کثیر،جلد7،ص415
عمر:
به عمر گفتند کاش وصیت میکردی عمر گفت اگر ابو عبیده زنده بود او را ولی میکردم اگر
معاذ بن جبل زنده بود اورا ولی می کردم...
عایشه:
می گوید هنگامی که ابوبکر ولی شد....
سند هم صحیح است...
بله گویا برای همه، کلمه ولی معنای خلافت رادمی دهد اما هنگامی که به حضرت امیرالمومنین برسد
کلمه ولی به معنای دوست است.
ارواع الغلیل،البانی،ج8،ص232
حال که معنای ولی دقیقا خلافت است،آیا پیامبر اکرم علی ابن ابی طالب را با عنوان ولی معرفی کرده اند؟
حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ أَبِي بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَيْمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِعَلِيٍّ: «أَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي».
اینجا دقیقا کلمه ولی آمده است نه مولا!!
مسند أبي داوود الطيالسي، ج4، ص470، ح2875
اسناد دیگر این حدیث در کتب اهلسنت:
الطيالسي ،: سليمان بن داود أبو داود الفارسي البصري ، مسند أبي داود الطيالسي ، متوفاي 204،ج 1 ص 360 ح 2752، دار النشر : دار المعرفة - بيروت .
أحمد بن حنبل الشيباني ، ، متوفاي 241هـ ، مسند أحمد بن حنبل ، ج 1ص330 ، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
أحمد بن حنبل الشيباني ، متوفاي 241هـ ، فضائل الصحابة ج 2 ص 682 ح1168، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. وصي الله محمد عباس
الحاكم النيسابوري ، محمد بن عبدالله ، المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص143ح4652، ( متوفاي 405هـ) ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا
الالباني ، محمد ناصر الدين ، السلسلة الصحيحة ، ج 5 ص222
الآجري ، أبي بكر محمد بن الحسين ، الشريعة ، ج 4 ص 2021 ، 1488، دار النشر : دار الوطن - الرياض / السعودية - 1420 هـ - 1999 م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : الدكتور عبد الله بن عمر بن سليمان الدميجي
الطبراني ، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم ، المعجم الكبير ، ج 12، ص 97ح12593، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي
ابن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر، الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، ج 3 ص 1091، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي
ابن عساكر ، أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي ، تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل ، ج 42 ص 199، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري
الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة ، اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر الانصاري التلمساني المعروف بالبري (المتوفى : 644هـ) ، ج 1 ص 292
الصفدي ، صلاح الدين خليل بن أيبك الصفدي ، الوافي بالوفيات ، ج 21، ص 178، دار النشر : دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م ، تحقيق : أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى
ابن كثير ، إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء ، البداية والنهاية ، ج 7 ص 339 و ص 346، دار النشر : مكتبة المعارف – بيروت .
ابن حجر ، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي ، الإصابة في تمييز الصحابة ، ج 4ص 567 ، دار النشر : دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : علي محمد البجاوي
عبد القادر بن عمر البغدادي ، خزانة الأدب ولب لباب لسان العرب ، ج 6 ص 68، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1998م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : محمد نبيل طريفي/اميل بديع اليعقوب
سوال ما از عزیزان اهلسنت:
طبق این اسناد و اسناد بالابرای معرفی جانشینی، ولی به چه معناست؟
منظور ابوبکر و عمر و عایشه و پیامبر از ولی چه بوده؟
جهت تقویت این نظر می توان به این حدیث از معجم الکبیر طبرانی نیز اشاره کرد که امیرالمومنین اولی الناس معرفی شده است: عَنْ وَهْبِ بْنِ حَمْزَةَ، قَالَ: " صَحِبْتُ عَلِيًّا مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ فَرَأَيْتُ مِنْهُ بَعْضَ مَا أَكْرَهُ، فَقُلْتُ: لَئِنْ رَجَعْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ لأَشْكُوَنَّكَ إِلَيْهِ، فَلَمَّا قَدِمْتُ لَقِيتُ رَسُولَ اللَّهِ فَقُلْتُ: رَأَيْتُ مِنْ عَلِيٍّ كَذَا وَكَذَا، فَقَالَ:
«لا تَقُلْ هَذَا فَهُوَ أَوْلَى النَّاسِ بِكُمْ بَعْدِي».
المعجم الكبير، ج 22 ص 135 ، ح360
خوبست نظر ابن طلحه را درمورد حدیث غدیر بدانیم:
محمدابن طلحه کسیست که ذهبی عالم بزرگ اهلسنت در کتاب خود کتاب سیر اعلام النبلاء ص293 می گوید: ایشان دانایی که از هر لحاظ هر فظیلتی کامل است و همچنین بزرگ دوستان خود در علم
و مسائل دیگر است.این موضوع در لسان العرب چ8 ص8 نیز بیان شده است.
پس ایشان از چنین مقامی نزد علمای اهل سنت و وهابیت برخوردار است.
توجه کنید محمد ابن طلحه چه میگوید:
تر جمه: معناى حدیث غدیر این است: هر کس که من بر او أولى و سزاوارترم و یا ناصر و وارث و یا پشتیبان
و دوست صمیمی او هستم علی هم برای او این چنین است. و این کلام صریح در تخصیص علی به این منقبت
بلند بوده و او را برای دیگران مانند خود قرار داده و این خصوصیت را برای دیگری قائل نشده است .
از این رو معلوم میشود که این حدیث از أسرار سخن خدای تعالى است ... که ]مضمون آن[ در آیه مباهله
نیز آمده.پس به درستی که علی از همه کس بر مؤمنین اولی و سزاوارتر است و ناصر مؤمنین و سید آقای
برای رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم » مولی « مؤمنین است. و هر معنایى که امکان داشته باشد از لفظ
إثبات کنیم همان را برای علی میتوان ثابت نمود. و این مرتبهای بلند و والا و منزلتی دست نیافتنی و درجهای
عالی و جایگاه رفیع است که پیامبر آن را به علی و نه به دیگری اختصاص داده است.
و از این روست که روز غدیر روز عید و موسم سرور برای دوستداران علی ]علیه السلام[ گشته است.
پس در اینجا ابن طلحه شافعی معنای سرپرستی را نیز فهمیده است
سبط ابن جوزی:
جایگاه علمی ابن جوزی نزد علمای اهل سنت و وهابیت:
تاریخ الاسلام،ذهبی، ج48 ص 183 و 184
الامام،الواعظ،المورخ...
وکان اماما،فقیها،واعظا،وحیدا فی الوعظ،علٌامه فی التاریخ والسیر....صاحب قبول التام....
خب ایشان از چنین مقام والایی برخور دار هستند. ایشان در کتاب تذکره الخواص ص 32 می گوی
ترجمه:
این است که به معنى أولى و سزاوارتر است... که مراد از حدیث غدیر: اطاعت مخصوص « مولی» معنای دهم
]از علی علیه السلام[ است پس ]برای حدیث غدیر[ معنای دهم متعین گردید. و معنای آن این است: کسی
که من از خود او بر او سزاوارترم (ولایت مطلقه دارم) از این به بعد علی بر او سزاوارتر است (ولایت مطلقه
دارد)... و دلیل بر این مطلب نیز سخن خود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در ابتدای حدیث غدیر است
که این سخن نص صریح در إثبات إمامت علی و قبول اطاعت »؟ ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم « : که فرمود
او است.
گنجی شافعی:
میگوید که : حدیث غدیر در تولیت واستخلاف دلالت میکند .............
سند اطاعت بی چون و چرا از مولا امیرالمومنین توسط خدای وهابیت ابن تیمیه
مجموع الفتاوى لابن تيمية ج 4 ص 417و418
وَأَمَّا قَوْلُهُ: " {مَنْ كُنْت مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ} . . . إلَخْ " فَهَذَا لَيْسَ فِي شَيْءٍ مِنْ الْأُمَّهَاتِ؛ إلَّا فِي التِّرْمِذِيِّ وَلَيْسَ فِيهِ إلَّا: " {مَنْ كُنْت مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ} وَأَمَّا الزِّيَادَةُ فَلَيْسَتْ فِي الْحَدِيثِ. وَسُئِلَ عَنْهَا الْإِمَامُ أَحْمَد فَقَالَ: زِيَادَةٌ كُوفِيَّةٌ وَلَا رَيْبَ أَنَّهَا كَذِبٌ لِوُجُوهِ: أَحَدُهَا: أَنَّ الْحَقَّ لَا يَدُورُ مَعَ مُعَيَّنٍ إلَّا النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِأَنَّهُ لَوْ كَانَ كَذَلِكَ لَوَجَبَ اتِّبَاعُهُ فِي كُلِّ مَا قَالَ وَمَعْلُومٌ أَنَّ عَلِيًّا يُنَازِعُهُ الصَّحَابَةُ وَأَتْبَاعُهُ فِي مَسَائِلَ وُجِدَ فِيهَا النَّصُّ يُوَافِقُ مَنْ نَازَعَهُ: كَالْمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا وَهِيَ حَامِلٌ. وَقَوْلُهُ: " {اللَّهُمَّ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ} . . إلَخْ " خِلَافُ الْوَاقِعِ؛ قَاتَلَ مَعَهُ أَقْوَامٌ يَوْمَ " صفين " فَمَا انْتَصَرُوا وَأَقْوَامٌ لَمْ يُقَاتِلُوا فَمَا خُذِلُوا: " كَسَعْدِ " الَّذِي فَتَحَ الْعِرَاقَ لَمْ يُقَاتِلْ مَعَهُ وَكَذَلِكَ أَصْحَابُ مُعَاوِيَةَ وَبَنِيَّ أُمَيَّةَ الَّذِينَ قَاتَلُوهُ فَتَحُوا كَثِيرًا مِنْ بِلَادِ الْكُفَّارِ وَنَصَرَهُمْ اللَّهُ.