

طلب خلافت الهی کسب قدرت است!
وی مینویسد: «چگونه میتوان تصور کرد که اندیشه علی (ع) معطوف به کسب و حفظ قدرت بوده است؟!»
پاسخ: این سخن نیز ناشی از نفهمیدن مقام امامت است! مقام امامت دارا بودن قدرت و خلافت نیست! بلکه به اقرار علمای بزرگ اهل سنت مقام کنترل عالم هستی است! اما نظریه به دنبال قدرت بودن امیرمومنان علی علیهالسلام، نظریه شیعیان نیست؛ و برخلاف گفته نویسنده، این نظریه توسط معروفترین علمای قدیمی اهل سنت مطرح شده است؛ محمد بن اسماعیل بخاری در این زمینه با مطرح کردن روایتی در مورد شورای شش نفره به نقل از مسور بن مخرمة مینویسد: عبد الرحمن بن عوف مرا فراخواند و به من گفت علی را صدا بزن؛ من نیز چنین کردم؛ او تا نیمه شب با علی سخن گفت؛ و وقتی که علی از نزد او برخواست «طمع» (به خلافت) داشت! ... وقتی که همه جمع شدند ، عبد الرحمن بن عوف (به حضرت علی علیه السلام) گفت: ای علی ، من به امور مردم نگاه کردم و دیدم که کسی را همتای عثمان نمیبینند ! مبادا که گمان باطل بورزی (و به دنبال خلافت بروی) (صحیح البخاری ج 6 ص 2634)
حضرت علی حق الهی غصب شده برای خود نمیدید!
نگارنده مقاله مینویسد: «علی(ع) هرگز از حقی در امر خلافت و حکومت که از جانب خدا برای او در نظر گرفته شده و توسط پیامبر ابلاغ شده باشد، حرفی به میان نمیآورد.
پاسخ: این سخنان ، ناشی از کم اطلاعی یا مغرض بودن نویسنده است! در روایات صحیح السند شیعه از امیرمؤمنان علی علیهالسلام روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) به من خبر داد که شیطان و رئیسان اصحاب وی، در غدیر خم که رسول خدا(ص) به امر خداوند من را (به امامت) نصب کرد، حاضر بودند؛ و پیامبر(ص) به مردم خبر داد که من از جانشان بر آنها شایستهتر هستم؛ و دستور داد که حاضرین به غائبین خبر برسانند! (الکافی، ج8، ص343، ح541)
چرا حضرت علی قیام نکرد
وی مینویسد: «اگر امیرالمؤمنین فرمان خدا را بر خلافت خود بعد از رسول اکرم(ص) مییافت، آیا شجاعت و شهامت و عدالت او اقتضا نمیکرد که یک تنه شمشیر برکشد و فرمان و عدل خدا را جاری سازد؟! و آیا از دروازه حکمت و شهر علم نبوی بعید نبود که بیان این حق را از وقت حاجت به تأخیر اندازد؟!»
پاسخ: اینگونه اشکالات تنها از افرادی خشن و تندخو و بی منطق بر میآید! که گمان میکنند راه حل تمام مسائل دست به شمشیر بردن است! البته نویسنده این مقاله میتوانست به جای امیرمومنان همین مطالب را در مورد رسول خدا(ص) بگوید که «اگر پیامبر فرمان خدا را برای نبوت خویش و تشکیل جامعه اسلامی مییافت، آیا شجاعت و شهامت و عدالت او اقتضا نمیکرد که در 13 سالی که در مکه بود یکتنه شمشیر برکشد و فرمان و عدل خدا را جاری سازد ؟! آیا از پیامبر خدا بعید نبود که بیان این حق را از وقت حاجت به تأخیر اندازد»؟! چطور چنین سخنانی در مورد پیامبر(ص) نمیزنید ؟! با اینکه حضرت 13 سال در مکه شکنجه مسلمان به دست کفار را میدید و شهادت مظلومانه مسلمانان را با تمام وجود لمس میکرد، اما دست به شمشیر نبرد! آیا این به معنی رسالت نداشتن پیامبر(ص) است؟! چطور چنین سخنانی در مورد حضرت هارون علیهالسلام نمیزنید که خلافت او برای موسی در قرآن آمده است اما وقتی که طرفداران سامری گوساله را خدای خود قرار دادند ، و به او هجوم آوردند ، دست به شمشیر نبرد و یکتنه از حق دفاع نکرد؟ البته از کسی که این چنین در مورد مقام امامت بنویسد، بعید نیست که فردا مانند احمد کسروی نبوت را نیز زیر سؤال نبرد!
امام زمان قرآن است!
وی مینویسد: «همین قرآن کامل و تمام است که قادر است امام و پیشوای امت واقع شود.»
پاسخ: خداوند متعال دو نوع امام برای مردمان قرار داده است: الف . امامی که از جنس خود آنان است؛ که آیات اشاره به این مطلب گذشت؛ مانند امامت حضرت ابراهیم، حضرت لوط، اسحاق و یعقوب که امامت آنان در قرآن به صراحت آمده است و یا حضرت عیسی و رسول گرامی اسلام(ص) که حتی به اقرار اهل سنت امامت دارند، ولی امامت آنان به صراحت در قرآن نیامده است! ب. امامی از جنس کتاب، که در قرآن کتاب موسی و برخی دیگر از انبیا نیز امام معرفی شده است و طبق روایاتی که اهل سنت و حتی وهابیون آن را صحیح میدانند، رسول خدا(ص) به همین مطلب تصریح کردهاند که: من در میان شما دو خلیفه بر جای می گذارم، کتاب خدا که ریسمانی است که بین آسمان و زمین کشیده شده است؛ و عترتم اهل بیتم؛ و این دو از تا زمانی که بر حوض وارد شوند از هم جدا نخواهند شد! (صحیح الجامع الصغیر (محمد ناصر الدین الالبانی) ج 1 ص 42۳)
شبهات در مورد غدیر خم
آیه اکمال در غدیر نازل نشده است!
نگارنده ادعا می کند که آیات قرآن در غدیر خم به نهایت رسیده و نعمت تمام شده بر مردم، قرآن کامل است!
1- آیات قبل و بعد از آیه فوق موید این معنی است که خداوند پیامبر را موظف میکند هر آنچه بر او نازل میشود، بیکموکاست، ابلاغ کند و در این میان هیچ پیشامد و گزندی وی را از انجام رسالت باز ندارد و بر طغیان و مخالفت و سرکشی کافران اندوهگین نباشد. پس، از سیاق آیات چنین بهنظر میرسد نعمتی که تمام شده است، همان وحی خداوندی (قرآن) و تحقق عینی آن (اسلام) باشد. یعنی اکنون که وحی بدون هیچ نقص و گزندی به مردم ابلاغ شده است، نعمت بر ایشان تمام است. یا در جای دیگر مینویسد: مراد از «اتمام نعمت» در آیه مذکور، نه حکومت و پیشوایی دنیوی، بلکه اتمام بعثت نبی، نزول، دریافت و ابلاغ بدون کاستی و نقصان قرآن است.
پاسخ : این مطلب خلاف مسلمات تاریخی و عقیده مشترک بین شیعه و سنی است که بعد از آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» آیات دیگری نیز نازل شده است و حداقل آیات ادامه سوره مائده، بعد از ماجرای غدیر خم نازل شده است ! در صحیح بخاری معتبرترین کتاب اهل سنت آمده است: آخرین سورهای که به صورت کامل نازل شد ، سوره توبه بود و آخرین آیاتی که نازل شد آیات آخر سوره نساء بود «یستفتنوک قل الله یفتیکم» ... (صحیح البخاری ج 4 ص 1586 ش 4106) و این آیات در مدینه منوره نازل شده است ، حال چگونه ادعا میکند در غدیر خم تمام آیات الهی نازل شده و قرآن کامل شده بود ؟! جدای از اینکه در کتب اهل سنت ، روایاتی با سند صحیح آمده است که از ابوهریره روایت شده است که گفت : هر کس روز 18 ذی الحجة روزه بگیرد، برای او ثواب 60 ماه روزه نوشته میشود؛ آن روز ، روز غدیر خم است که پیامبر (ص) دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنین نیستم؟ گفتند: چرا ای رسول خدا! فرمود: هر کس من مولای او هستم، علی مولای او است؛ عمر بن الخطاب گفت: به به! ای فرزند ابی طالب که مولای من و هر مسلمانی شدی! سپس خداوند آیه نازل کرد که «الیوم أکملت لکم دینکم»! (تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8، ص 284)
شبهه در مورد آیه تبلیغ
وی با مطرح کردن شبهه در مورد آیه تبلیغ نیز مینویسد: «اگر موضوع«بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک» معرفی علی(ع) به خلافت میبود، باید بلافاصله در همین جا آن را ذکر میفرمود، زیرا خداوند حکیم است و تاخیر بیان از وقت حاجت از حکیم، قبیح.»
پاسخ: مایه تأسف است که این نویسنده وهابی مسلک، به جای اینکه برای فهمیدن مقصود آیه، به روایات صحیح السند اهل سنت و شیعه مراجعه کند، روایات را در این زمینه به کناری افکنده و میگوید باید در همین جا در تفسیر آیه به صراحت امامت میآمد! ولی او فراموش کرده است که خداوند متعال فرموده است «لتبین للناس ما نزل الیهم»؛ یعنی بیان و تفسیر آیات قرآن کار رسول خدا (ص) است و رسول خدا (ص) نیز در غدیر خم این آیه را برای مردم به صورت کامل توضیح دادهاند!
ابن عساکر شافعی با سند معتبر نقل میکند که از ابوسعید خدری روایت شده است که آیه «یا أیها الرسول بلغ...» در غدیر خم در مورد حضرت علی علیهالسلام بر پیامبر (ص) نازل شد! (تاریخ مدینة دمشق ج 42 ص 237)
البته باید از این نویسنده پرسید که تأخیر بیان از وقت حاجت به چه معنی است وقتی که در همان غدیر خم برهمگان مشخص شده است که این آیه در مورد حضرت علی علیهالسلام است؟!
شأن نزول آیه ابلاغ و اکمال در روایات صحیح شیعه
شیخ کلینی در کتاب کافی نقل میکندکه امام باقر(ع) برای اثبات امامت امیرمؤمنان(ع) به آیات قرآن و حدیث شریف غدیر استدلال کرده و میفرماید: خداوند عز وجل به رسول خود را به پذیرفتن و ابلاغ ولایت على(ع) دستور داد و آیه زیر را برای پیامبرش نازل کرد: «همانا ولى شما خدا است و رسولش و آنان که گرویدند و نماز را برپا داشتند و در حال رکوع زکات را پرداختند» و خدا ولایت اولوالامر را واجب کرد. اما مردم نمیدانستند که ولایت چیست، اولو الامر کیست؟ خداوند به رسول خود دستور داد ولایت را براى آنها شرح دهد؛ همان طور که نماز و زکات و روزه و حج را شرح داده بود. هنگامی که این دستور از طرف خدا ابلاغ شد، دل پیامبر تپید و نگران شده که مردم از دین خداوند بازگردند و او را تکذیب کنند. ایشان دل تنگ شده و به خداوند عز ول رجوع کردند، خدا به ایشان وحى کرد: « اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مىدارد. آرى، خدا گروه کافران را هدایت نمىکند». رسول خدا(ص) امر خداى تعالى را اعلام کرد و در روز غدیر خُم براى ابلاغ ولایت على(ع) اقدام کرد. مردم را به نماز جماعت دعوت کرد و ولایت علی(ع) را به مردم ابلاغ کرد تا حاضران به غائبان برسانند. (کافی: ج۱ ص۲۸۹) عمر بن اذینه گفته: همه راویان به غیر از ابو الجارود (در اینجا) روایت میکنند که: امام باقر(ع) فرمودند: فریضهها و واجبات یکی پس از دیگری نازل مىشدند، اما ولایت آخرین فریضهای بود که خداوند عز و جل آن را واجب کرده و در قرآن در باره آن فرموده: «امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم» امام فرمودند: خدای عز و جل مىفرماید: پس از ولایت فریضه دیگری برای شما نازل نمیکنم، من فرائض شما را کامل کردم
غدیر معرفی نامزد است و نه تعیین خلیفه!
حال که معنی روایت غدیر در نظر شیعه و سنی مشخص شد نگاهی به شبهه دیگر نویسنده میاندازیم ؛ وی میگوید: «پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه»
پاسخ: آیا تعیین حضرت علی علیهالسلام به عنوان یک نامزد، این همه تبریک و تهنیت در بر دارد؟! مگر نویسنده ادعا نمیکند که حضرت علی(ع) خود واجد این صفات بوده است؛ معنی این سخن آن است که حضرت، در واقع نامزد این مقام بوده است چه پیامبر (ص) ابلاغ میکردند و چه نمیکردند! اما این مطلب نه با آیه اکمال سازگاری دارد و نه با آیه تبلیغ؛ و نه با تبریک گفتن خلیفه دوم به حضرت علی(ع)؛ و نه با بیعت مردمان با حضرت! چون هیچکس به صرف نامزدی کسی به خلافت با او بیعت نمیکند!
در کتاب قرب الاسناد ص ۵۹ با سند صحیح چنین از امام صادق(ع) روایت میکند: وقتی که این آیه برای ولایت نازل شد، رسول خدا(ص) دستور دادند که زیر چند درخت که در غدیر خم بود جارو شود؛ سپس دستور دادند که همگان جمع شوند و فرمودند: ای مردم «هرکس که من مولای او هستم علی مولای او است! آیا من بر جان شما از شما شایستهتر نیستم؟ گفتند: آری! ای رسول خدا! باز فرمودند: هر کس من مولای او هستم علی مولای او است؛ خدایا هر کس که دوستدار او است دوست بدار و هر کس که دشمن او است دشمن بدار ، سپس به مردم دستور دادند که با حضرت علی بیعت کنند؛ و همگان آمدند و با حضرت بیعت کردند!
ارتباط حضرت علی با خلفای قبل از خود
حضرت علی و دفاع از ابوبکر و عمر
وی با مطرح کردن شبهاتی در این زمینه مینویسد: او به عدم انتخاب خود در شورای سقیفه هیچ اعتراضی ندارد. رفتار علی (ع) با هر سه خلیفه پیش از خود و بهویژه ابوبکر و عمر... که وی آنها را کسانی نمیپندارد که سخن پیامبر را بر زمین زده و حکومت را غصب کرده باشند! همکاریهای شگفتانگیز علی (ع) با خلفا، که بارها از جانب خودشان مورد تاکید قرار گرفته، آن چنان مشفقانه است که جای هیچ شائبهای باقی نمیگذارد. پاسخ : همانطور که در بخشهای قبل گذشت ، حضرت علی(ع) خلافت خلفای قبل از خویش را غیر مشروع میدانست؛ همچنین در صحیح مسلم از معتبرترین کتب اهل سنت آمده است که حضرت علی(ع) ابوبکر و عمر را «دروغگو بدکار حیله گر و خیانتکار می دانست»! البته این روایت در کتب اهل سنت است و تنها از باب الزام به آن استدلال میشود! اما تنها مدرک ارائه شده توسط نویسنده مقاله برای این ادعای خویش یعنی مدح خلفای قبل توسط حضرت علی(ع)، نامهای است که در کتاب الغارات ثقفی آمده است! وی در بخشی دیگر که بیشتر به لطیفه میماند، نوشته است: تمام اعتراض وی معطوف به نگرش حذفی بوده است. یعنی اینکه خلیفه یا هرکس دیگری دامنه اختیار مردم را تنگ کند. مثلا اینکه خلیفه، خلیفه بعد از خود را نصب کند، یا بهگونهای عمل کند که نتیجه برآیند آرا، انتخاب فرد خاصی باشد.
پاسخ: ظاهرا وی فراموش کرده است که حضرت علی(ع) سنت خلفای پیش از خود را سنت آل فرعون معرفی میکنند. (نهج البلاغه للشیخ محمد عبده: 35/2 الخطبة 150، شرح نهج البلاغه: 132/9). یا در کتاب شریف کافی نیز روایتی است که سند آن صحیح بوده و حضرت در آن بیش از 20 مورد از بدعتهای خلفای قبل از خود را بیان میکنند. (الکافی للشیخ الکلینی، ج 8، ص 58، شماره 21)
نتیجهگیری
1. واضح شد که نگارنده که تفکر وهابیت درونشیعی را دارد و با زیر سؤال بردن عقاید شیعه از یک سو و مطرح کردن مسائلی بر ضد اهل سنت از سوی دیگر که موجب درگیری بین شیعه و سنی را فراهم میسازد، تلاش برای برهم زدن وحدت بین مسلمانان و تخریب عقیده شیعیان را دارد.
2. نویسنده هم به عقاید اهل سنت جسارت کرده است (که به فرموده صریح مقام معظم رهبری خیانت است) و هم نسبت به شیعیان الفاظ توهین آمیز به کار برده است.
3. نویسنده آیات قرآن را به صورت ناقص و تقطیع شده ذکر کرده و ترجمه آن را به صورت تحریف شده بیان میکند.
4. نویسنده به هیچ منبع معتبری در مقاله خویش استدلال نکرده است و تنها و تنها به مصادری که بدون سند هستند و یا هیچ نسخه صحیح از آنها وجود ندارد ارجاع میدهد!
5. بسیاری از اشکالات نویسنده، به نوعی اشکال به نبوت به حساب میآید و سابقه چنین افرادی، دقیقاً مانند سابقه کسرویها است!
منبع: هفته نمامه 9 دی شماره 122