

رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي فَلاَ حُجَّةَ لِي
پروردگارا، گناهانم مرا ساكت ساخته و سخنم را بريده است، پس من هيچ دليلى ندارم
فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي الْمُتَرَدِّدُ فِي خَطِيئَتِي الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي الْمُنْقَطَعُ بِي
و از اين رو من اسير گرفتاريهايم هستم و در گرو اعمال خويشم و در گناهانم متحيرم و در نيتم سرگردانم و در راه واماندهام.
قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلاَّءِ الْمُذْنِبِينَ مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ
خود را در جايگاه فرومايگان گناهكار قرار دادهام، جايگاه شقاوت پيشگانى كه بر تو جسارت ورزيدند و وعدههاى تو را سبك پنداشتند.
سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي
خدايا پاك و پيراستهاى! چه جرأتى بود كه به حريم تو جسارت كردم و چه فريبى بود كه با آن خود را گول زدم؟ !...