

[وفيها صفات ثمانٍ من صفات الجلال]
وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ: الاََْوَّلُ لاَ شَيْءَ قَبْلَهُ، وَالآخِرُ لاَ غَايَةَ لَهُ، لاَ تَقَعُ الاََْوْهَامُ لَهُ عَلى صِفَةٍ، وَلاَ تُعْقَدُالْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى كَيْفِيَّةٍ، وَلاَ تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَالتَّبْعِيضُ، وَلاَ تُحِيطُ بِهِ الاََْبْصَارُ وَالْقُلُوبُ.
منها:
فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بِالعِبَرِ النَّوَافِعِ، وَاعْتَبِرُوا بِالاَْي السَّوَاطِعِ وَازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَانْتَفِعُوا بِالذِّكْرِ وَالْمَوَاعِظِ، فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ، وَانْقَطَعَتْ مِنْكُمْ عَلاَئِقُ الاَُْمْنِيَّةِ، وَدَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الاَُْمُورِ وَالسِّيَاقَةُ إِلى الْوِرْدِ المَوْرُودِ : سَائِقٌ يَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا؛ وَشاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا.
منها: في صفة الجنّة
و شهادت مىدهم باينكه جز خداوند يكتا خدائى نيست،او يگانه و بىشريك است، او است آن موجود اول كه چيزى پيش از او نيست، و او استموجود آخرى كه نهايت و غايتى ندارد، اوهام بشرى بوسيله توصيف از دركاو ناتوان، و دلهاى آدميان از تمركز ذهنى براى تثبيت كيفيتى درباره آنذات پاك عاجز است، براى تجزيه و تبعيض در ذات اقدس و صفات جلال اوراهى نيست، و چشمان و دلهاى بشرى احاطه بر او ندارند، [و از جمله اين خطبه:][اى بندگان خداوندى،از عبرتهاى نافع پند بگيريد، و از آيات روشنالهى عبرت بيندوزيد، و از تهديدهاى رسا و بالغ ممنوعيت[از پليديها]رابپذيريد، و از ذكر و بياد خدا بودن و مواعظ بهرهمند شويد، نزديك است[گوئى][يا چنان زندگى نمائيد كه احساس كنيد]چنگالهاى مرگ در زندگىشما فرو رفته، و علائق اميدها و آرزوها از شما بريده است، و ناراحت-كنندهترين و شديدترين حوادث پايان حيات بر سر شما تاختن گرفته، و بهعرصه محشر[كه پيشگاه خداوندى است]وارد شدهايد، روزى كه براى هرانسانى فرشتهاى موكل است كه رانندهايست و شهادت دهندهاى، راننده ايستكه او را به پيشگاه خداوندى مىكشاند، و شاهدى استبر همه شئون حياتدنيوى وى شهادت خواهد داد، [در توصيف بهشت]: بهشت داراى درجاتىاستيكى برتر از ديگرى، و داراى منازلى است متفاوت، نعمتهايش قطعنشدنى است، و كسى كه در آن اقامت دارد هرگز از آن كوچ نخواهد كرد، انسانهائى كه حيات ابدى در آن خواهند داشت،پير نخواهند گشت، و ساكنشهرگز مبتلاى ناگواريها نخواهد بود