في ذمّ اختلاف العلماء فيالفتيا [وفيه يذم أهل الرأي ويكل أمر الحكم في أمور الدين للقرآن]
تَرِدُ عَلَى أحَدِهِمُ القَضِيَّةُ في حُكْمٍ مِنَ الاََْحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ، ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ القَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيها بِخِلافِ قَوْلِهِ، ثُمَّ يَجْتَمِعُ القُضَاةُ بِذلِكَ عِنْدَ إمامِهِم الَّذِي اسْتَقْضَاهُم فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً، وَإِلهُهُمْ وَاحِدٌ! وَنَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ! وَكِتَابُهُمْ وَاحِدٌ! أَفَأَمَرَهُمُ اللهُ ـ سُبْحَانَهُ ـ بِالاِخْتلاَفِ فَأَطَاعُوهُ! أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ! أَمْ أَنْزَلَ اللهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ! أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَعَلَيْهِ أَنْ يَرْضِى؟ أَمْ أَنْزَلَ اللهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ صلى الله عليه وآله عَنْ تَبْلِيغِهِ وَأَدَائِهِ؟ وَاللهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: وَفِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ، وَذَكَرَ أَنَّ الكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضاً، وَأَنَّهُ لاَ اخْتِلافَ فِيهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ: . وَإِنَّ القُرآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَبَاطِنُهُ عَمِيقٌ، لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ، وَلاَتَنْقَضِي غَرَائِبُهُ، وَلاَ تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إلاَّ بِهِ.
با اينكه در قرآن بيان همه چيز آمدهپس اختلاف چرا؟
از سخنان امام(ع)در نكوهش اختلاف در فتوا است.[1]
گاهى يك دعوا مطرح مىشود و قاضى به راى خود حكم مىكند،پس از آن عيناين جريان نزد قاضى ديگرى عنوان مىگردد،او درستبر خلاف اولى راى مىدهد.
سپس همه نزد پيشوايشان كه آنان را به قضاوت منصوب داشته گرد مىآيند،او راى همه را تصديق مىكند،و فتواى همگان را درست مىشمارد!در صورتى كهخداى آنها يكى، پيغمبرشان يكى و كتابشان يكى است!...آيا خداوند متعال آنها را به پراكندگى و اختلاف فرمان داده و آنها اطاعتشكردهاند؟
و يا آنها را از اختلاف نهى فرموده و معصيتش نمودهاند؟
يا اينكه خدا دين ناقصى فرو فرستاده،در تكميل آن از آنان استمداد جسته است؟
و يا آنها شريك خدايند كه حق دارند بگويند و بر خدا لازم است رضايت دهد؟
و يا اينكه خداوند دين را كامل نازل كرده اما پيغمبر(ص)در تبليغ و اداى آنكوتاهى ورزيده؟
با اينكه خداوند مىفرمايد:« ما فرطنا فى الكتاب من شيىء »:در قرآن از هيچ چيزفروگذار نكردهايم،و نيز مىفرمايد:
« تبيان لكل شىء »:در قرآن بيان همه چيز آمده است.
و يادآور شده است كه آيات قرآن يكديگر را تصديق مىكنند و اختلافى در آن وجودندارد چنانكه مىفرمايد:
«اگر قرآن از ناحيه غير خدا بود اختلافات فراوانى در آن مىيافتند»قرآن داراى ظاهرى زيبا و شگفت انگيز و باطنى پرمايه و عميق است،نكات شگفتآور آن فانى نگردد و اسرار نهفته آن پايان نپذيرد هرگز تاريكيهاى جهل و نادانى جز بهآن رفع نخواهد شد.
توضيحها:
[1]اين سخن درباره فقهائى است كه معتقدند قسمتى از احكام الهىدر قرآن و سنت نيامده است،و علماء موظفند با راى و نظر خود و استفاده از«قياس»و«استحسان»براى آن حكمى انتخاب كنند،اين عقيده در ميان بسيارىاز دانشمندان اهل تسنن ديده مىشود،ولى فقهاى شيعه عموما معتقدند:تماماحكام مورد نياز مردم تا دامنه قيامت در قرآن و سنت پيغمبر به طور خاص و يادر لابلاى كليات و قوانين و اصول عمومى آمده است.
بنابر اين اگر در تشخيص معنى كتاب و سنت اختلاف نظرى در ميان دانشمندانپيدا مىشود ارتباطى با اين بحث ندارد،از اين گذشته اين مطلب نيز نزد محققانمسلم است كه اگر مسئلهاى بوسيله يك قاضى بررسى شد قاضى ديگر حق ندارددر آن دخالت كند و حكم قاضى اول قطعى است،مگر اينكه اشتباه مسلمى درآن واقع شده باشد.
ضمنا توجه داشته باشيد كه اصل آيه در سوره نحل-89 چنين است «و نزلنا عليكالكتاب تبيانا لكل شىء» و امام(ع)آن را در اين عبارت نقل بمعنى كرده است.