[وفيها ينهى عن الغدر ويحذر منه]
إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُالصِّدْقِ، وَلاَ أَعْلَمُ جُنَّةًأوْقَى مِنْهُ وَمَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ، وَلَقَدْ أَصْبَحْنا في زَمَانٍ اتَّخَذَ أَكْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْساً وَنَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِيهِ إِلى حُسْنِ الْحِيلَةِ، مَا لَهُمْ! قَاتَلَهُمُ اللهُ! قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُوَجْهَ الْحِيلَةِ وَدُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللهِ وَنَهْيِهِ، فَيَدَعُهَا رَأْيَ عَيْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَيْهَا، وَيَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لاَ حَرِيجَةَ لَهُ فِي الدِّينِ
خطبه ايست از آنحضرت،در اين خطبه از حيلهگرى نهى فرموده و مردم رااز آن بر حذر ميدارد
اى مردم،وفا همراه صدق است، و من هيچ سپرى نگهدارندهتر از وفاء[يا صدق]نمىبينم، و كسيكه بداند سرنوشت نهائى حيات او چيست مكر نميكند، و ما در زمانى بسر مىبريم كه اكثر مردمش مكر را هشيارى تلقى كردهاند، و نادانان اين مكرپردازى را به مهارت در چارهجوئى نسبت ميدهند، اينان درچه وضعى هستند!خدا آنان را بكشد، انسان آگاه به دگرگونىها و تغييرات امورراه حيلهگرى را مىبيند، ولى در مقابل او از امر و نهى خداوندى براى ارتكاببه حيلهگرى مانعى وجود دارد، و در نتيجه آن حيلهگرى را در عين حال كه قدرتبر اعمال آن دارد رها ميكند، و كسيكه هيچ تاثر و اجتنابى در دين ندارد،فرصت را براى حيلهگرى غنيمت مىشمارد.