

في ذكر الكوفة
كَأَنَّي بِكِ يَاكُوفَةُ تُمَدِّينَ مَدَّ الاََْدَيمِالْعُكَاظِيِّ تُعْرَكِينَ بِالنَّوَازِلِ وَتُرْكَبِينَ بِالزَّلاَزِلِ، وَإِنَّي لاَََعْلَمُ أَنَّهُ مَاأَرَادَ بِكِ جَبَّارٌ سُوءاً إِلاَّ ابْتَلاَهُ اللهُ بِشَاغِلٍ، وَرَمَاهُ بِقَاتِلٍ!
سخنى است از آنحضرت درباره كوفه
(مىبينم ترا اى كوفه،كه مانند چرم بازار عكاظ زير پاى حوادث گستردهشدهاى، و در زير پاى رويدادهاى سخت و مشقتبار ماليده، و سوار وقايعاضطرابانگيز گشتهاى، و من قطعا ميدانم كه هيچ ستمكار جبارى دربارهتو بدى نخواست مگر اينكه او را به عامل مشغول كنندهاى مبتلاء نموده وبوسيله قاتلى نشانه تير كشندهاش ساختى).