

[يحذر من فتنة الدنيا]
أَلاَ وإنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لاَ يُسْلَمُ مِنْهَا إِلاَّ فِيهَا، وَلاَ يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا، ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَحُوسِبُوا عَلَيْهِ، وَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَأَقَامُوا فِيهِ؛ فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْءِ الظِّلِّ، بِيْنَا تَرَاهُ سَابِغاًحَتَّى قَلَصَ وَزَائِداً حَتَّى نَقَصَ.
خطبهايست از آنحضرت كه در آن مردم را از فتنههاى دنيا بر حذر ميدارد
آگاه باشيد دنيا جايگاهى است كه نميتوان از عذاب و مجازات گناهانو فتنهها و شرارتها و شرورش سالم و در امان بود مگر در خود همين دنيا، و از هيچ رويدادى كه در طبيعت اين دنيا است نميتوان نجات پيدا كرد، مردمدر اين دنيا با فتنهها آزمايش ميشوند، آنچه را كه از اين دنيا براى اين دنياگرفتهاند،از دستشان گرفته خواهد شد و سپس درباره هر چه گرفتهاند محاسبهخواهند شد، و آنچه را كه از اين دنيا براى غير دنيا (آخرت) گرفتهاند،روبسوىآن رفته و در آن اندوخته خود اقامتخواهند نمود، اين دنيا در نظر كسانيكهداراى خرد هستند، مانند سايه در حال برگشت است، در همان هنگام كه آنرادر حال گسترش مىبينى،رو به جمع شدن و زوال است، و در همان هنگام كهآنرا رو به افزايش مىبينى رو به نقص و كاهش است.